در خواب دیدم که وقتی مُردم، تعداد کمی از مردم و اقوام مرا در حالی که روی تخت دراز کشیده بودم، حمل میکردند و با تشییعکنندگان به سمت قبر میرفتند تا مرا دفن کنند. ناگهان آسمان مرا در بر گرفت.
بعد از نماز صبح، خوابیدم و صدایی شنیدم که به من میگفت: «خداوند بر هر کس از بندگانش که بخواهد، نازل میکند که قوم خود را قبل از رسیدن عذاب، انذار کن.» گویی آیهای از...
دیدم که در مقابل دو یهودی ایستاده ام که در سرزمین فلسطین روبروی من نشسته بودند.یکی از آنها آرام و دیگری تندخو بود و ما علائم قیامت را با هم مقایسه می کردیم.
من یک مصری را دیدم که مصریها را به جهاد و آزادسازی فلسطین دعوت میکرد، بنابراین گروهی از سربازان در مرز جمع شدند. سپس او از ارتش سودان خواست تا فلسطین را آزاد کنند، بنابراین ارتش سودان گروهی را فرستاد.
من بیت المقدس را دیدم و به شکل یک استادیوم فوتبال دایره ای بزرگ بود که کناره ها و قسمت بزرگی از سقف آن مانند استادیوم های جام جهانی پوشیده شده بود و ارتش مسلمانان آن را محاصره کرده بودند.
دیدم دارم فکر میکنم امدادرسانی کی انجام میشود، بعد تلفنی به من گفتند که امدادرسانی بعد از سبز شدن پیادهرو انجام میشود، و من در منطقه خودم در شهرک ششم رمضان ایستاده بودم.
من سرورمان عمر بن خطاب رضی الله عنه را دیدم که بر روی زمین مرده، به پشت خوابیده، در کفنی سفید پیچیده شده و صورتش آشکار است. من در جلوی او راه میرفتم و ...
خودم را دیدم که برای اذان در مسجد الاقصی، در مقابل گروهی از مسلمانان و یهودیان ایستاده بودم. تمام اذان را از ابتدا تا انتها خواندم، با این تفاوت که بعد از آن «اشهد» را اضافه کردم.
پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدم که روبروی قبر سرورمان ابوبکر و عمر رضی الله عنهما ایستاده بود، بالای قبرشان یک لایه آجری بسیار کوچک به شکل مستطیل وجود داشت، پس دستور داد...
من مهدی را پس از رسیدن به قدرت دیدم، او به همراه برخی از دستیارانش در حالی که از جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، استقبال میکردند، حضور داشت. مهدی شروع به ایراد خطبههای مذهبی برای او کرد و عذاب خداوند متعال را به او یادآوری نمود.
من مهدی را در میان گروه زیادی از مردم دیدم، اما آنها به او توجهی نداشتند. پس مهدی از خداوند متعال خواست که به او نشانهای بدهد تا مردم به او ایمان بیاورند. حدود...