تامر بدر

اسلام چیست؟

ما اینجا هستیم تا دریچه‌ای صادقانه، آرام و محترمانه به سوی اسلام بگشاییم.

در این بخش، ما به دنبال اعمال فشار یا ترغیب نیستیم، بلکه می‌خواهیم شفاف‌سازی کنیم و به هم نزدیک شویم.
ما معتقدیم که هر فردی حق دارد حقیقت را از منبع آن، با آرامش و بدون تعصب بداند.

چرا این بخش را ایجاد کردیم؟

چون می‌دانیم که بسیاری از مردم در سراسر جهان درباره اسلام می‌شنوند،
اما آنها فرصت نداشتند که از خود مسلمانان، به زبان خودشان، به سادگی بشنوند.

در اینجا خواهید یافت:

• اسلام چیست؟ مسلمان بودن به چه معناست؟
• حضرت محمد کیست؟ پیام او چیست؟
• اسلام در مورد صلح، زنان، انسانیت و دیگری چه می‌گوید؟
• پاسخ به بسیاری از سوالاتی که دائماً پرسیده می‌شوند... با احترام و شفافیت کامل.

ما که هستیم؟

ما گروهی از مسلمانان هستیم که دوست داریم زیبایی ایمان و رحمتی را که در این دین آموخته‌ایم، به اشتراک بگذاریم.
ما نه یک نهاد رسمی هستیم و نه محقق. ما صرفاً می‌خواهیم با شما همانطور که مردم صحبت می‌کنند، با زبان قلب و ذهن صحبت کنیم.

میشه بپرسم؟

بله. اگر سوالی، کنجکاوی یا حتی اعتراضی دارید، با احترام از شما استقبال می‌کنیم.
هیچ سوال «نامناسب» یا پیش‌داوری وجود ندارد. ما اینجا هستیم تا با مهربانی گوش دهیم و صحبت کنیم.

فهرست مطالب

اسلام در چند سطر

 

کلمه اسلام در عربی به معنای «تسلیم» و «اطاعت» است. اسلام به معنای تسلیم کامل و خالصانه در برابر خداوند متعال است تا بتوان در صلح و آرامش زندگی کرد. صلح (سلام در عربی، شالوم در عبری) از طریق تسلیم واقعی در برابر وحی الهی، یعنی عدالت و صلح، حاصل می‌شود.
کلمه اسلام معنای جهانی دارد و بنابراین اسلام به یک قبیله یا به یک فرد نسبت داده نمی‌شود، همانطور که یهودیت به نام قبیله یهودا، مسیحیت به نام مسیح و بودیسم به نام بودا نامگذاری شده است. این نام را خداوند متعال به آن داده است، نه انسان‌ها.
اسلام یک دین جهانی است و محدود به کشورهای شرق یا غرب نیست. این یک روش کامل زندگی در اطاعت کامل از خداوند متعال است. هر کسی که با میل و رغبت تسلیم خدا شود، مسلمان نامیده می‌شود. به این معنا، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اولین مسلمان نبود، بلکه آدم (علیه السلام) اولین کسی بود که اسلام را به بشریت معرفی کرد. سپس پس از آن، هر پیامبر و رسولی در زمان خود آمد تا مردم را ترغیب کند و اراده خدا را با بیانی روشن برای آنها توضیح دهد تا اینکه خداوند خاتم پیامبران، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را برای آوردن عهد نهایی، که قرآن کریم است، برگزید.
کلمات پررنگ در متن به آیه‌ای از قرآن یا یکی از نام‌ها و صفات خداوند اشاره دارند.
برخی از مسلمانان، «دین» نامیدن اسلام را غیرقابل قبول می‌دانند، زیرا این یک باور نهادینه شده نیست. در زبان عربی، اسلام به عنوان «دین» شناخته می‌شود که به معنای «راه زندگی» است. این همان رویکردی است که مسیحیان اولیه اتخاذ کردند و دین خود را «راه» نامیدند.
کلمه «داوطلبانه» در این متن به معنای «بدون اجبار» نیست، زیرا کلمه اسلام به معنای اخلاص و تسلیم کامل در برابر خدا بدون هیچ قید و شرطی یا انگیزه‌های پنهانی است.
اسلام دین نهایی است که خداوند بر همه ادیان مهر تأیید زده و هیچ دین دیگری را نمی‌پذیرد، چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ» [آل عمران: ۸۵] دینی جامع و کامل، مناسب برای همه مکان‌ها و زمان‌ها. دینی جهانی برای همه اقوام و ملت‌ها. دینی توحید، وحدت، عدالت، رحمت و برابری است و سعادت دنیا و رستگاری آخرت را برای کسانی که به آن پایبند باشند، تضمین می‌کند.

این دین بر پنج رکن استوار است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث ابن عمر که بخاری و مسلم روایت کرده‌اند، به آنها اشاره کرده‌اند. ایشان (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «اسلام بر پنج رکن بنا شده است: گواهی دادن به اینکه معبودی جز الله نیست و محمد رسول الله است، اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه گرفتن ماه رمضان و حج خانه خدا برای کسی که توانایی سفر دارد.» اینها ارکان اسلام هستند. اما ایمان، شش رکن دارد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث عمر بن خطاب (رضی الله عنه) در صحیحین به آنها اشاره کرده است. ایشان فرمودند: «ایمان عبارت است از ایمان آوردن به الله، فرشتگان او، کتاب‌های او، پیامبران او، روز قیامت و ایمان آوردن به تقدیر، چه خیر و چه شر آن.»
اگر بنده به مرحله‌ای از مشاهده و ترس از خدا برسد، به طوری که هنگام عبادت خدا، او را چنان بپرستد که گویی او را می‌بیند، این مرتبه احسان نامیده می‌شود و در حدیث عمر که در بالا ذکر شد، آمده است و در پایان آن پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «احسان این است که خدا را چنان بپرستی که گویی او را می‌بینی، و اگر تو او را نمی‌بینی، او تو را می‌بیند.»
اسلام به همه جنبه‌های زندگی، از امور فردی و سلامت گرفته تا امور خانوادگی و احکام آن، مانند ازدواج، طلاق، معاشرت و احقاق حقوق همسر، فرزندان و والدین و احکام ارث، توجه دارد. همچنین به امور معاملات، مانند خرید و فروش، اجاره و مانند آن، رسیدگی می‌کند. به حقوق دیگران، مانند حقوق همسایه و دوستان، اهمیت می‌دهد و به عیادت بیماران، حفظ صله رحم و نیکی به همه مردم تشویق می‌کند. خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسانِ وَالْإِحْسَانِ وَالظَّنِّ یَعْطَفُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» [نحل: ۹۰] همچنین پیروان خود را به آراستگی به اخلاق نیکو، مانند راستگویی، امانتداری، حلم، صبر و شجاعت ترغیب می‌کند و آنها را از پست‌ترین و بدترین اخلاق، مانند خیانت، دروغگویی و فریبکاری باز می‌دارد.

توحید

 

مفهوم توحید (همانطور که در عربی نامیده می‌شود) مهمترین مفهوم در اسلام محسوب می‌شود، زیرا به اولین فرمان از ده فرمان - یگانگی خداوند - اشاره دارد که دین اسلام بر اساس آن بنا شده است و همه بشریت را به پرستش خدای یگانه حقیقی، بدون هیچ مخلوق دیگری، فرا می‌خواند. اگر مفهوم توحید به هر نحوی نقض شود، هیچ نوع عبادتی هیچ ارزش یا معنایی نخواهد داشت.

با توجه به این اهمیت، توحید (ربوبیت و الوهیت) باید به درستی و کامل درک شود. برای تسهیل این رویکرد، توحید را می‌توان به سه بخش زیر تقسیم کرد:

  1. توحید ربوبیت

  2. توحید

  3. توحید اسماء و صفات

این تقسیم‌بندی تنها راه برای درک توحید نیست، بلکه راهی برای تسهیل تحلیل و بحث در مورد آن است. (مفهوم توحید کلید فهم دین اسلام است و توصیه می‌شود در مورد آن مطالعه شود.)

توحید ربوبیت

یعنی خداوند خالق یکتا و بی‌همتا است و بر جهان هستی حاکمیت مطلق دارد. هیچ اتفاقی در جهان هستی جز به اذن او نمی‌افتد. او روزی‌دهنده، تعیین‌کننده‌ی زندگی بندگانش، قوی، قادر، منزه از هرگونه نقص و کاستی است. هیچ‌کس در اقتدار یا فرمان او مناقشه نمی‌کند. او ما را از یک روح واحد آفرید تا به آنچه اکنون هستیم تبدیل شدیم. او بیش از صد میلیارد کهکشان با الکترون‌ها، نوترون‌ها و کوارک‌هایشان آفرید. او کسی است که بر تمام آفرینش خود نظارت دارد و به شیوه‌ای کامل تحت حاکمیت قوانین طبیعت است. هیچ برگی جز به اذن او نمی‌افتد. همه اینها در کتابی محفوظ ثبت است.

ما از نظر علم به او احاطه نداریم، اما او چنان قدرتمند است که به راحتی می‌تواند به چیزی بگوید: «باش» و آن چیز موجود می‌شود. او خالق زمان و مکان و دانای غیب و شهود است، اما از مخلوقات خود متمایز است. اکثر ادیان گواهی می‌دهند که او به تنهایی خالق این جهان است، شریکی ندارد و جزئی از مخلوقات خود نیست.

اگر کسی باور داشته باشد که کسی در مورد قدرت خداوند متعال تردید دارد، شرک محسوب می‌شود، مانند این باور غلط که فالگیران یا منجمین می‌توانند آینده را پیش‌بینی کنند، در حالی که این امر تنها در اختیار اوست و تنها او، قادر مطلق، حق دارد این امر را به هر یک از مخلوقاتش آشکار کند و هیچ کس نمی‌تواند بدون اجازه او این امر را آشکار کند. اعتقاد به اینکه جادو و طلسم قدرت یا تأثیری دارند، نوعی شرک است و همه این موارد در اسلام مردود است.

توحید

و تنها خدا - سپاسگزار او کسی است که شایسته پرستش است و این جوهره اسلام است که همه پیامبران و فرستادگان خداوند در طول اعصار به آن دعوت کرده‌اند. خداوند متعال به ما خبر داده است که هدف او از آفرینش بشر، پرستش تنها خودش بوده است، بنابراین هسته اصلی اسلام هدایت مردم از پرستش مخلوقات به پرستش خالق همه مخلوقات است.

اینجاست که اسلام با سایر ادیان متفاوت است. اگرچه اکثر آنها معتقدند که خالقی برای همه آفرینش وجود دارد، اما به ندرت از نوعی شرک (بت‌پرستی) در عبادت فاصله می‌گیرند. این ادیان یا از پیروان خود می‌خواهند که در کنار خدای خالق، موجودات دیگری را نیز پرستش کنند (حتی اگر معتقدند که آن موجودات از نظر مقام از او پایین‌تر هستند)، یا از پیروان خود می‌خواهند که آن موجودات را شفیع بین خود و او بدانند.

بنابراین، همه پیامبران و فرستادگان خدا، از آدم تا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، مردم را به پرستش تنها خدا بدون هیچ واسطه‌ای دعوت می‌کردند. این اعتقادی در نهایت سادگی و خلوص است. اسلام این تصور را که توسط انسان‌شناسان تحصیل‌کرده مطرح می‌شود، مبنی بر اینکه بشریت در ابتدا مشرک بوده و به تدریج به سمت توحید تکامل یافته است، رد می‌کند.

اما برعکس، مسلمانان معتقدند که بشریت در طول دوره‌های زمانی بین پیامبران متعدد خدا به بت‌پرستی سقوط کرده بود. بسیاری از مردم در زمانی که پیامبران در میان آنها بودند، در برابر دعوت آنها مقاومت کردند و با وجود بیانات و هشدارهای پیامبران، بت‌ها را پرستش کردند. بنابراین، خداوند به پیامبرانی که پس از آنها آمدند دستور داد تا مردم را دوباره به توحید بازگردانند.

خداوند انسان‌ها را موحد آفرید و میل ذاتی پرستش تنها او را در آنها نهاد. با این حال، شیطان نیز به نوبه خود تمام تلاش خود را می‌کند تا آنها را از توحید دور کند و به پرستش بت‌ها تشویق کند. اکثر مردم تمایل دارند چیزی را که می‌بینند یا چیزی را که می‌توانند تصور کنند، بپرستند، با وجود اینکه ذاتاً می‌دانند خالق جهان بسیار بزرگتر از آن چیزی است که می‌توانند تصور کنند. بنابراین، خداوند متعال در طول تاریخ بشر پیامبران خود را فرستاد تا مردم را به پرستش خدای یگانه حقیقی دعوت کنند، اما وسوسه‌های شیطان باعث شد که آنها بارها و بارها به پرستش مخلوقات (بت‌ها) منحرف شوند.

خداوند انسان را آفریده تا تنها او را پرستش کند، بنابراین بزرگترین گناه در اسلام پرستش کسی غیر از او - خدای متعال - است، حتی اگر عبادت کننده قصد داشته باشد با پرستش کسی غیر از او به خدا نزدیک شود، زیرا خدا - ثروتمندان او به واسطه و شفیع نیاز ندارد، زیرا او دعاهای ما را می‌شنود و از احوال ما آگاه است.

اما در عین حال او نیازی به عبادت ما ندارد، بلکه وسیله ای است برای جلب رضایت او، سبحانک. ثروتمندان درباره بندگانش، و آنها در پیشگاه او فقیرند. اگر همه اهل زمین برای پرستش او جمع شوند، هیچ سودی برای او نخواهد داشت و ذره‌ای بر پادشاهی عظیم او نخواهد افزود. برعکس، اگر همه اهل زمین برای ترک پرستش او جمع شوند، چیزی از پادشاهی او کم نخواهد شد، زیرا او، سبحانه و تعالی، ... الصمد - او که به هیچکس نیازی ندارد و عبادت ما به درگاه او، تزکیه نفس ماست و از طریق آن به هدف والای خلقت خود دست می یابیم.

عبادت در اسلام صرفاً مجموعه‌ای از اعمال مذهبی سنتی نیست. بلکه مفهوم عبادت شامل همه جنبه‌های زندگی می‌شود. عوض کردن پوشک فرزندانمان، وظیفه‌شناسی نسبت به والدینمان و جمع‌آوری شیشه‌های شکسته از پیاده‌رو، همگی می‌توانند عبادت باشند اگر نیت پشت آنها جلب رضایت خداوند متعال باشد. اگر هر نوع سودی - چه ثروت، چه شغل، چه شهرت یا ستایش - از رضایت خداوند مهم‌تر شود، نوعی شرک است.

توحید اسماء و صفات

توحید در اسماء و صفات خداوند به این معناست که او به هیچ یک از مخلوقاتش شباهت ندارد و هیچ یک از مخلوقاتش در صفاتش به او شباهت ندارند. هیچ چیز به هیچ وجه شبیه او نیست و صفات او به هیچ چیز محدود نمی‌شود، زیرا او خالق همه چیز است. خداوند متعال می‌فرماید: «خداوند - معبودی جز او نیست، زنده و پاینده‌ی هستی است. نه خواب سبک او را فرا می‌گیرد و نه خواب سنگین. آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن اوست. کیست که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ او آنچه را که پیش روی آنان و آنچه را که پشت سرشان است می‌داند و به چیزی از علم او جز به آنچه او بخواهد احاطه ندارند. کرسی او آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته است و نگهداری آنها بر او دشوار نیست. و او والا و بزرگ است.» (سوره بقره، آیه ۲۵۵)

بنابراین، اسلام تشبیه خداوند به مخلوقاتش را حرام کرده است، بلکه ما او را فقط با آنچه که خود در کتابش یا پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) در سنتش توصیف کرده است، توصیف می‌کنیم. بسیاری از صفات خداوند متعال در میان انسان‌ها مشابه دارند، اما این فقط یک مسئله‌ی معادل‌سازی زبانی است. صفات او متعال مانند ذات اوست و با هر چیزی که در تصور ماست متفاوت است. به عنوان مثال، ما خداوند را با علم توصیف می‌کنیم و به همین ترتیب انسان‌ها را با علم، اما علم خداوند کاملاً با علم انسان‌ها متفاوت است. او، سبحان الله، ... دانای کل علم او همه چیز را فرا گرفته، بدون اینکه افزایش یا کاهشی در آن تأثیر بگذارد، نه محدود است و نه اکتسابی. اما علم انسان اکتسابی و محدود است و دائماً کم و زیاد می‌شود و در معرض فراموشی و غفلت قرار دارد.

قسم می‌خورم - توانااو اراده الهی دارد و انسان‌ها نیز اراده دارند، اما اراده او - سبحانه و تعالی - همواره نافذ است و مانند علم او، همه چیز را در گذشته، حال و آینده در بر می‌گیرد. اما اراده انسان‌ها صرفاً یک نیت و یک خواسته است که تا خدا نخواهد، عملی نمی‌شود.

او با هیچ یک از صفات مخلوقاتش توصیف نشده است زیرا صفات آنها محدود است. او را نمی‌توان با انواع توصیف کرد و ضعف یا نقصی به او نسبت داد. او، سبحانه و تعالی، برتر از صفات نوع بشر و تمام مخلوقات است. با وجود این، ما برای اشاره به او از ضمیر سوم شخص مذکر مطابق با عرف زبانی و عدم وجود ضمیر خنثی در زبان انگلیسی و زبان‌های سامی استفاده می‌کنیم. در قرآن نیز از روی احترام و تکریم با ضمیر اول شخص «ما» به او اشاره شده است. این به هیچ وجه دلالت بر تعدد ذات الهی ندارد، زیرا توصیف خدا با صفات مخلوقات نوعی شرک است. به همین ترتیب، توصیف مخلوقات با صفات او نیز والا است. توصیف کسی غیر از او، مثلاً به عنوان حکیم یا قوی، شرک است. خداوند متعال می‌فرماید: خجسته باد نام پروردگارت که صاحب جلال و اکرام است. (سوره الرحمن، آیه ۷۸)

پنج رکن اسلام

 

انسان باید آنها را انجام دهد، زیرا ترک آنها و سهل‌انگاری در آنها گناه بزرگی است، زیرا اسلام بر آنها بنا شده است، و اگر کسی حتی یکی از آنها را که به شرح زیر است، انکار کند، مسلمان محسوب نمی‌شود:

  • دو شهادت: گواهی دادن به اینکه معبودی جز خدای یگانه نیست و محمد رسول خداست

  • اقامه نماز

  • پرداخت زکات

  • روزه ماه رمضان

  • حج

دو شهادت

هر کسی که می‌خواهد اسلام را بپذیرد، باید شهادتین را بگوید و بگوید: شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و شهادت می‌دهم که محمد رسول خداست. با این شهادت ساده و مهم، فرد مسلمان می‌شود. در اسلام چیزی به عنوان مراسم یا آیین تشرف وجود ندارد.

معانی این شهادت را می‌توان با تحلیل هر یک از سه بخش آن توضیح داد: بخش اول، «هیچ خدای حقیقی وجود ندارد...» انکار تعدد خدایان است،

این عبارت وجود هرگونه معبود حقیقی غیر از خداوند متعال یا هر موجودی که در صفات ربوبیت با او شریک باشد را نفی می‌کند. بخش دوم، «...جز خدا»، تأیید و اثبات توحید است، زیرا هیچ معبود حقیقی غیر از خدا وجود ندارد.

بخش سوم شهادت ایمان، یعنی «محمد رسول الله» گواهی بر نبوت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و خاتم پیامبران بودن اوست. این مستلزم پذیرش کامل آنچه او در قرآن و احادیث صحیح آورده است، می‌باشد.

با گفتن شهادت توحید، انسان به توحید خداوند متعال اقرار می‌کند و از همه خدایان دروغین بیزاری می‌جوید. او شریک و همتایی ندارد، سبحان الله. خداوند وعده داده است - بخشنده - با بخشیدن تمام گناهان هر کسی که از صمیم قلب بگوید: «شهادت می‌دهم که خدایی جز الله نیست و محمد رسول خداست»، تا جایی که این شخص به خاطر اعمال نیکی که قبل از اسلام آوردن انجام داده است، پاداش بگیرد.

اقامه نماز

هر مسلمانی موظف است پنج بار در روز نماز بخواند. آنها رو به خانه مقدس در مکه، اولین خانه‌ای که برای بشریت جهت پرستش خدای یگانه بنا نهاده شد، می‌ایستند. این خانه کعبه نام دارد و بنایی مکعب شکل و خالی است که در منطقه‌ای که اکنون به عنوان پادشاهی عربستان سعودی شناخته می‌شود، واقع شده است. این بنا توسط حضرت ابراهیم و پسرش اسماعیل (علیهما السلام) برای پرستش تنها خداوند ساخته شد.

باید دانست که در اسلام هیچ اثر یا نماد مقدسی وجود ندارد. ما کعبه را نمی‌پرستیم، بلکه با رو به آن، خدا را می‌پرستیم. رو به آن برای نماز، وحدت مسلمانان در نیایششان به سوی خدای یگانه است. بنابراین، هر کسی که کعبه یا هر مخلوق دیگری را می‌پرستد، بت‌پرست محسوب می‌شود، زیرا مصالحی که این خانه از آنها ساخته شده است، مقدس‌تر از هیچ مصالح ساختمانی دیگری نیست.

مسلمانان این نمازها را روزانه به جا می‌آورند تا وظیفه و تسلیم همیشگی خود در برابر خداوند متعال را به خود یادآوری کنند. این نمازها ارتباط مستقیمی بین بنده و پروردگارش و فرصتی برای روی آوردن به او، پرستش او، شکرگزاری از او و طلب هدایت و رحمت از اوست، سبحان الله.

مسلمانان در بسیاری از مواقع نمازهای مستحبی را به جا می‌آورند و می‌توانند آنها را - به معنای کلی آن، یعنی دعا - در هر زمان و مکانی انجام دهند.

پرداخت زکات

این بر هر مسلمانی که دارایی‌اش به حد معینی رسیده باشد، واجب است که هر سال بخشی از آن را به نیازمندان بدهد. این در زبان عربی زکات نامیده می‌شود و به معنای «پاکسازی» است، زیرا همه چیز متعلق به خداست. بخشنده ترین - پول نزد ما امانت است. ثروتمندان برای تطهیر نفس خود و مال حلالی که خداوند به آنها عطا کرده، کاهش بخل و حرص و تقویت شفقت و سخاوت در بین مردم، زکات می‌پردازند. همچنین وسیله‌ای برای توزیع مستقیم ثروت برای کمک به فقرا و نیازمندان جامعه است. درصد این صدقه دو و نیم درصد از ثروت انباشته شده یک فرد در طول یک سال کامل است و فقط شامل پس‌انداز او می‌شود و هیچ ارتباطی با درآمد او ندارد.

روزه ماه رمضان

هر مسلمانی که توانایی دارد باید در ماه رمضان روزه بگیرد، ماهی که از جایگاه والایی برخوردار است، زیرا در این ماه قرآن برای اولین بار بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد.

از آنجا که سال قمری یازده روز کوتاه‌تر از سال شمسی است، ماه رمضان به تدریج در تمام فصول سال می‌گذرد. روزه‌داری از سحرگاه شروع می‌شود و با غروب آفتاب به وقت محلی پایان می‌یابد. در طول روز، فرد روزه‌دار باید از خوردن، آشامیدن و مقاربت جنسی خودداری کند، اما می‌تواند این کار را از غروب آفتاب تا طلوع آفتاب روز بعد انجام دهد.

این آیین به ما خویشتن‌داری و صبر می‌آموزد. از این جهت که هر دو وسیله‌ای برای پرستش حقیقی خداوند هستند، به نماز شباهت دارد و از نظر هدف نیز به زکات شباهت دارد، زیرا روزه روح انجام‌دهنده‌ی آن را تطهیر می‌کند و زکات مال او را.

مسلمانان دو عید دارند: عید فطر که پایان ماه رمضان است و عید قربان که پایان حج است.

روزه‌داری ما را به یاد گرفتاری نیازمندان می‌اندازد و ما را الهام می‌بخشد تا از پروردگارمان برای ساده‌ترین نعمت‌هایی که بدیهی می‌دانیم، مانند نوشیدن یک لیوان آب پاک یا خوردن غذا وقتی هوس می‌کنیم، سپاسگزاری کنیم.

حج به خانه مقدس در مکه

هر مسلمانی که توانایی مالی داشته باشد، باید در طول عمر خود یک بار حج بیت الله الحرام را در مکه انجام دهد. مناسک حج سالی یک بار انجام می شود و میلیون ها نفر از سراسر جهان برای عبادت و تنها برای جلب رضایت خداوند به آنجا سفر می کنند.

اولین کسی که این مراسم را انجام داد حضرت ابراهیم (علیه السلام) بود و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را احیا کرد. این مراسم مسلمانان را تشویق می‌کند تا موانع نژادی، اقتصادی و اجتماعی را که همچنان جوامع آنها را آزار می‌دهد، از بین ببرند و آنها را به صبر، خویشتن‌داری و ترس از خداوند متعال فرا می‌خواند. زائران لباس‌های ساده‌ای می‌پوشند که تفاوت‌های طبقاتی و فرهنگی بین آنها را از بین می‌برد.

هر یک از این عبادت‌ها، یاد خدا را در جان ما زنده می‌کند و به همه ما یادآوری می‌کند که ما از خداییم و به سوی او باز خواهیم گشت.

این نفی به این معناست که هیچ معبود حقیقی شایسته پرستشی وجود ندارد و هیچ کس در صفات ربوبیت با او شریک نیست و هیچ خالق و قائم به ذات جز او که یگانه و بی‌همتا است، وجود ندارد.

ممکن است کسی بپرسد: «اگر آموزه‌های اسلام تأیید می‌کند که همه پیامبران و رسولان برابرند، چرا شهادتین به طور خاص به پیامبری محمد اشاره می‌کند و نه به پیامبری هیچ پیامبر دیگری؟» پاسخ این است که این یک اصل اساسی دین است که هر کسی که به پیامبری حضرت محمد ایمان داشته باشد، به همه پیامبران و رسولانی که پیش از او آمده‌اند نیز ایمان داشته است. به عنوان مثال، اگر کسی شهادت دهد که «خدایی جز خدا نیست و موسی پیامبر خداست»، این لزوماً به این معنی نیست که پیامبری پیامبران و رسولانی که پس از او آمده‌اند، مانند عیسی یا محمد (صلی الله علیه و آله) را نیز بپذیرد.

اسلام پیروان خود را به پاکدامنی فرا می‌خواند و آنها را از هرگونه رابطه جنسی قبل از ازدواج منع می‌کند.

شش رکن ایمان

 

شش رکن ایمان، مواردی هستند که یک مسلمان برای مسلمان شدن باید به آنها یقین داشته باشد. آنها عبارتند از:

  • ایمان به خدا

  • ایمان به فرشتگان

  • ایمان به کتاب‌ها

  • ایمان به پیامبران و رسولان

  • ایمان به روز آخرت

  • اعتقاد به سرنوشت

ایمان به خدا

خداوند یگانه است، شریکی ندارد، همه موجودات را در بر می‌گیرد و هیچ چیز با او قابل مقایسه نیست. بخشنده ترین آنکه شایسته پرستش است.

ایمان به فرشتگان

آنها از آفریده‌های خداوند متعال هستند. او آنها را از نور آفریده و به آنها قدرت خارق‌العاده‌ای عطا کرده است تا آنچه را که به آنها دستور داده شده است، انجام دهند. او - سبحانه و تعالی - ایمان به آنها را واجب کرده و نام‌ها و وظایف برخی از آنها، مانند جبرئیل و میکائیل را همانطور که در قرآن کریم ذکر شده است، برای ما توضیح داده است. به عنوان مثال، جبرئیل متخصص در رساندن وحی الهی به پیامبران و فرستادگانش است.

ایمان به کتاب‌ها

مسلمانان به تمام کتاب‌های مقدس، همانطور که بر پیامبران خداوند متعال نازل شده‌اند، ایمان دارند، از جمله آنچه در قرآن کریم به شرح زیر ذکر شده است:

  1. خداوند کتاب‌های آسمانی را بر ابراهیم علیه السلام نازل کرد.

  2. خداوند تورات را بر موسی علیه السلام نازل کرد.

  3. خداوند زبور را بر حضرت داوود علیه السلام نازل کرد.

۴. خداوند انجیل را بر حضرت عیسی علیه السلام نازل کرد.

  1. خداوند قرآن را بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرد.

مسلمانان متون مقدس نازل شده قبل از قرآن - که در حال حاضر در نسخه‌ها و ویرایش‌های مختلف منتشر می‌شوند - را به عنوان بازنمایی دقیقی از شکل اصلی خود نمی‌بینند. قرآن تأیید می‌کند که این کتاب‌ها توسط نویسندگانشان برای منافع دنیوی خود تحریف شده‌اند. این تحریف اشکال مختلفی مانند اضافه کردن، حذف یا تغییر معنا یا زبان به خود گرفته است. با گذشت زمان، این رویکرد به تحریف اتخاذ شد و ما را با ترکیبی از متن اصلی و تفسیر یا تحریف انسانی که متحمل شده است، باقی گذاشت. اگرچه مسلمانان به تمام کتاب‌های نازل شده به شکل اصلی خود اعتقاد دارند، اما آخرین راه حل آنها در قضاوت در مورد مسائل مختلف و تعیین منابع هدایت در آنها از طریق قرآن کریم و سنت معتبر پیامبر است.

ایمان به پیامبران و رسولان

پیامبران انسان‌هایی هستند که وحی خدا را دریافت کرده و آن را به قوم خود رسانده‌اند. خداوند آنها را فرستاده است تا مردم را به توحید بازگردانند، نمونه‌های زنده‌ای در میان قوم خود باشند، به آنها تسلیم در برابر دستورات خدا را بیاموزند و آنها را به راه رستگاری هدایت کنند. آنها انسان‌هایی هستند که هیچ یک از صفات خدا، یعنی الوهیت، را ندارند. بنابراین، برای یک مسلمان حرام است که هیچ یک از آنها را پرستش کند یا آنها را واسطه بین خود و خدا در عبادت خود قرار دهد. او نباید به آنها دعا کند یا از طریق آنها یا از طریق آنها از خدا طلب رحمت کند. بنابراین، استفاده از اصطلاح "محمد" (محمدیان) برای اشاره به مسلمانان توهینی است که هرگز نباید به آن استناد کرد. هر پیامبر و رسولی روشن کرده است که چنین اعمالی معادل شرک است و هر کس مرتکب آنها شود، از اسلام خارج شده است.

مسلمانان باید به تمام پیامبران و رسولان الهی که او در طول اعصار برای همه مردم در سراسر جهان فرستاده است، ایمان داشته باشند. خداوند در قرآن از برخی از آنها نام برده است، مانند: آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم).

همه پیامبران و فرستادگان به آموزه‌های اسلام دعوت می‌کردند. بنابراین، هر کسی که در طول تاریخ توحید را پذیرفته، تسلیم اراده خداوند متعال بوده و از وحی پیامبران زمان خود پیروی کرده، مسلمان بوده است. بنابراین، کسی حق ندارد ادعای میراث ابراهیمی را صرفاً بر اساس نسب داشته باشد، بلکه از طریق پایبندی به اعتقاد ابراهیم (علیه السلام) به توحید و تسلیم در برابر خداوند متعال، مسلمان محسوب می‌شود. هر کسی که از موسی (علیه السلام) پیروی می‌کرد، مسلمان بود. به همین ترتیب، هنگامی که عیسی (علیه السلام) به عنوان پیامبری با نشانه‌های روشن آمد، قوم او موظف بودند بدون قید و شرط به او ایمان بیاورند اگر می‌خواستند مسلمان محسوب شوند.

هر کسی که نبوت حضرت عیسی (علیه السلام) را انکار کند، کافر به اسلام است. همچنین، انکار نبوت هر پیامبری یا نفرت از او خلاف اسلام است، زیرا مسلمانان باید همه پیامبران خدا را که بشریت را به پرستش خالق یگانه و بی‌شریک دعوت کردند و همه آنها تسلیم خداوند متعال بودند، دوست داشته و به آنها احترام بگذارند، که به این معنا دین اسلام است.

پیامبران از آدم تا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) برادران دینی هستند و همه به سوی یک پیام حقیقی دعوت می‌کنند. اگرچه شریعت‌های آنها برای هدایت مردم در زمان خود متفاوت بوده است، اما جوهر دعوت آنها یکی است و آن پرستش خدای یگانه، خالق، و طرد هر چیز دیگری است.

محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان خاتم پیامبران و رسولان مورد احترام قرار گرفت. این امر در درجه اول به این دلیل است که خداوند شریعت و وحی خود را به بشریت در کتاب خود، قرآن، تکمیل کرد و حفظ آن را تا روز قیامت تضمین نمود. دلیل دوم این است که پیامبرش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در طول سیزده سال نبوت خود، الگویی ارائه داد و آموزه‌های اسلام را برای همه نسل‌های پس از خود روشن کرد. بنابراین، او خاتم پیامبران است، همانطور که خداوند متعال در قرآن تأیید کرده است که پس از او هیچ پیامبر یا رسولی نخواهد بود، به این معنی که شریعت او که خداوند بر او نازل کرده است، برای همه بشریت تا روز قیامت است. بنابراین، برای اینکه اسلام شما معتبر باشد، باید به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و شریعتی که او آورده است و به همه پیامبران خدا قبل از او که همگی تسلیم فرمان خدا بودند، ایمان داشته باشید. اگرچه مسلمانان به همه پیامبران (صلی الله علیه و آله و سلم) ایمان دارند، اما از شریعتی که توسط حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده شده است، پیروی می‌کنند، که خداوند او را با این فرموده توصیف کرده است: «و ما تو را [ای محمد] جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» (سوره انبیاء، آیه ۱۰۷)

ایمان به روز آخرت

یک مسلمان باید به روز قیامت، رستاخیز انسان‌ها و بازگشت ارواح آنها به بدن‌هایشان به قدرت خداوند متعال یقین داشته باشد. همانطور که او ما را برای اولین بار آفرید، ما را دوباره زنده خواهد کرد تا در پیشگاه او برای قضاوت حاضر شویم. پس از این روز، مرگی وجود نخواهد داشت، فقط ابدیت وجود خواهد داشت. در این روز، از هر کسی در مورد آنچه در این دنیا انجام داده است سؤال می‌شود و در این موقعیت شگفت‌انگیز، عواقب اعمال خود را به تفصیل خواهد دید، حتی اگر به اندازه یک ذره خوب یا بد بوده باشد. در این روز دروغ و فریب وجود نخواهد داشت. بلکه پاداش مطیعان بهشت و پاداش عاصیان جهنم است. این دو واقعیت، استعاره یا نماد نیستند.

خدا توصیف کرد - سپاسگزار - بهشت او مکانی پر از شادی و لذت است، مکانی پر از باغ‌های زیبا که هرگز پژمرده نمی‌شوند، بلکه از زیر آنها نهرها جاری است، به طوری که ساکنان آن نه دریا را احساس می‌کنند، نه سرما را، نه بیماری را، نه خستگی را و نه بدی را. برای خدا - مؤمن بیماری را از دل و بدن صاحبانش دور می‌کند و هر چه انسان آرزو کند به او می‌رسد. به هر که وارد آن شود گفته می‌شود: این بهشتی است که به خاطر اعمالی که انجام می‌دادید، به ارث برده‌اید. بزرگترین نعمت در بهشت برای مؤمنان دیدن چهره خداوند متعال است. ثابت شده است که مسلمان بودن به خودی خود تضمین کننده ورود به بهشت نیست، مگر اینکه کسی مسلمان از دنیا برود و تسلیم خدای یگانه باشد.

خداوند جهنم را مکانی وحشتناک توصیف کرده که قلب هیچ انسانی نمی‌تواند تصورش را بکند، هیزم آن از مردم و سنگ است، فرشتگانش خشن و نیرومندند، اهل آن را در آن قرار می‌دهند و می‌گویند: سپس گفته می‌شود: «این همان چیزی است که آن را تکذیب می‌کردید.» (سوره مطففین، آیه ۱۷)

ما معتقدیم که خداوند متعال بخشنده‌ترین، مهربان‌ترین اما هنوز مجازات شدید برای کسانی که شایسته آن هستند، و او، سبحان الله، به عنوان عادل مطلق و کامل مطلق توصیف شده است. در روز قیامت، هر کسی در برابر اعمالش در عدالت او - سبحان الله - پاسخگو خواهد بود و انسان به واسطه رحمت او - سبحان الله - وارد بهشت می‌شود، نه فقط به واسطه اعمالش.

اعتقاد به سرنوشت

خداوند ابدی و جاودان است و علم او بر تمام آفرینشش احاطه دارد. این برای ما - به عنوان موجودات فانی - به این معنی است که او، سبحانک، بر همه چیز احاطه دارد و می‌داند چه بوده، چه هست و چه خواهد بود، و او ... فاتح برتر از بندگان اوست، و هر چه در جهان هست به اراده اوست، پس هیچ چیز در آفرینش او رخ نمی دهد مگر تحت قدرت، اراده و علم او.

انجیل‌های مختلفی که امروزه در دست داریم، پس از زمان عیسی (علیه السلام) توسط نویسندگان دیگر نوشته شده‌اند، بنابراین انجیلی که در قرآن به آن اشاره شده، کتابی است که بر عیسی بن مریم (علیه السلام) نازل شده است.

در ادامه، نام پیامبران و رسولان الهی که در قرآن کریم از آنها یاد شده است، آمده است: آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، شعیب، ایوب، موسی، هارون، حزقیل، داوود، سلیمان، الیاس، الیسع، یونس، زکریا، یحیی، عیسی و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم).

خداوند در قرآن به پیامبرش وحی کرد و فرمود: «او آنچه را که به نوح توصیه کرده بود، برای شما از دین تشریع کرد و آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه کردیم [فرمودیم که] دین را برپا دارید و در آن تفرقه نیندازید. بر مشرکان دشوار است که آنها را به سوی چه چیزی دعوت می‌کنید. خداوند هر که را بخواهد برای خود برمی‌گزیند و هر که را که [به سوی او] بازگردد، به سوی خود هدایت می‌کند.» (سوره شوری، آیه ۱۳)

برخی از مسلمانان به آیات زیر از کتاب مقدس به عنوان مدرکی دال بر نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره می‌کنند: [تثنیه ۱۸:۱۵، ۱۸:۱۸؛ یوحنا ۱:۱۹-۲۱، ۱۴:۱۶، ۱۴:۱۷، ۱۵:۲۶، ۱۶:۷-۸، ۱۶:۱۲-۱۳]

قرآن چیست؟

 

قرآن کریمکلام معصوم خداوند، قرآن، آخرین وحی الهی است که توسط جبرئیل (علیه السلام) بر قلب پیامبر ما محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است. این کتاب توسط صحابه ایشان (رضی الله عنهم اجمعین) حفظ و تعلیم داده شده و در طول قرن‌ها از طریق شنیدن و حفظ (وسیله اصلی) و نوشتن (وسیله فرعی) به ما منتقل شده است.

خداوند پیش از قرآن، کتاب‌هایی را بر پیامبران و فرستادگانش (علیهم السلام) نازل کرده است، اما با نزول قرآن، پیام خود را روشن و آن را دوباره توضیح داده است. این کتاب از بسیاری جهات معجزه‌آسا است و خداوند متعال آن را تا آخر زمان به طور کامل از فساد و از دست رفتن حفظ کرده است.

قرآن - نه تنها توسط مسلمانان، بلکه توسط مورخان ادیان - به عنوان معتبرترین متن مذهبی در میان ادیان جهان در نظر گرفته می‌شود. هیچ یک از کتاب‌های مقدس دیگر به زبان یا شکل اصلی خود به ما نرسیده‌اند و برخی - مانند صحف ابراهیم - اصلاً به ما نرسیده‌اند. با گذشت زمان، بخش‌هایی از کتاب‌های مقدس دیگر تا حدی بازنویسی شده‌اند که برخی از آنها حذف شده‌اند و پیام آنها تحریف شده است. با این حال، خداوند متعال اجازه نداده است که قرآن مورد بی‌احترامی یا تحریف قرار گیرد، زیرا این کتاب آخرین وحی او برای تمام بشریت تا روز قیامت است.

خداوند پس از پیامبرش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبری نخواهد فرستاد، و اگر او، سبحانه و تعالی، حفظ کتابش را بر عهده نمی‌گرفت، آن کتاب به صورت اولیه‌اش، آن‌گونه که نازل شده، به دست ما نمی‌رسید. به همین دلیل، حفظ آن را به انسان‌ها واگذار نکرده است.

حفظ کتاب‌های پیشین او با توجه به توالی پیامبران و فرستادگانش در آن زمان‌ها اهمیت چندانی نداشت و آن کتاب‌ها شامل شریعت او به شکل نهایی خود نبودند. به عنوان مثال، عیسی (علیه السلام) با وحی الهی آمد که شامل جواز برخی امور بود که قبلاً چنین نبودند، اما بدون کوچکترین تغییری در مفهوم توحید و جوهره اصلی آن.

قرآن به خودی خود معجزه است و این یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد آن است. معجزه پدیده‌ای است که با نظم طبیعی امور مغایرت دارد و به وضوح نشان دهنده دخالت مستقیم خداوند متعال است.

تمام پیامبران و رسولان با معجزاتی از جانب خداوند متعال آمدند که به روشنی حقیقت نبوت آنها را نشان می‌داد. ابراهیم (علیه السلام) از آتش نجات یافت و پس از افکنده شدن در آن، هیچ آسیبی به او نرسید. موسی (علیه السلام) با عصایش به دریا زد و دریا به رحمت او، سبحان الله، شکافته شد. عیسی (علیه السلام) بیماران مزمن را لمس کرد و آنها شفا یافتند و مردگان را به اذن خداوند زنده کرد. همه این معجزات، حقیقت نبوت این پیامبران و رسولان را تأیید می‌کرد، اما فقط قوم آنها در آن زمان این معجزات را می‌دیدند.

این در تضاد با نبوت ایشان (صلی الله علیه و آله و سلم) است که با معجزات مشابه اثبات شده است. با این حال، قرآن کریم همچنان مهمترین این معجزات است. خداوند متعال هر کسی را که در صحت قرآن شک دارد، به چالش کشیده است تا یک سوره مانند آن بیاورد (شایان ذکر است که کوتاه‌ترین سوره قرآن تنها از سه آیه کوتاه تشکیل شده است). با وجود حضور افراد زیادی در طول تاریخ که می‌خواستند آن را تحریف کنند و از شر اسلام خلاص شوند، هیچ کس با این چالش روبرو نشد. این چالش تا روز قیامت باقی خواهد ماند.

یکی از معجزات قرآن این است که فصاحت آن به اوج تعالی ادبی رسیده است. این کتاب، فصیح‌ترین نثر عربی است که تاکنون وجود داشته است. سبک آن بی‌نظیر و بی‌نظیر است، همانطور که زبان عربی نیز همینطور است. این کتاب به زبان عربی اصلی خود که هنوز میلیون‌ها نفر در سراسر جهان به آن صحبت می‌کنند، در دسترس همه مردم است. متون اصلی بسیاری از کتاب‌های مقدس دیگر در طول زمان از بین رفته و به زبان‌هایی نوشته شده‌اند که دیگر در دوران کنونی ما رایج و مورد استفاده نیستند.

در قرآن حتی یک کلمه هم نیست که کلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد، بلکه همه آن کلام خداوند متعال است. محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) امی بود و نه می‌توانست بخواند و نه بنویسد، اما قرآن را همانطور که جبرئیل (علیه السلام) به او منتقل می‌کرد، تلاوت می‌کرد و یارانش آن را مستقیماً از او در قلب‌هایشان حفظ کرده و در صحیفه‌هایشان نوشتند.

قرآن کلام حقیقی خداست و تنها کلام خداست که امروزه در دست داریم. هیچ نسخه یا ویرایش دیگری از آن وجود ندارد. با این حال، با وجود انتشار ترجمه‌های فراوان از معانی آن، آنها به زیبایی و شگفتی اصل ساده عربی آن نیستند. در زیر نمونه‌ای از آن، که سوره اخلاص (شماره ۱۱۲) است، آمده است:

به نام خداوند بخشنده ترین مهربان

«بگو، او خدای یگانه است. خدای پناهگاه ابدی. نه زاده است و نه زاده شده است. و هیچ کس مانند او نیست.»

قرآن از ۱۱۴ سوره (فصل) تشکیل شده است و برخلاف نسخه‌های مختلف فعلی کتاب مقدس، یک کتاب است. مسیحیان پروتستان به نسخه‌ای شامل ۶۶ کتاب، کاتولیک‌های رومی به نسخه‌ای شامل ۷۲ کتاب اعتقاد دارند و در نسخه‌های دیگر کتاب‌های بیشتری وجود دارد.

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)

 

پیامبر، که خداوند او را رحمت کند و به او عطا فرماید: او ... محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب الهاشمی القرشی، او در سال ۵۷۰ میلادی در مکه متولد شد، از نسلی شریف که به دو پیامبر بزرگوار می‌رسد: ابراهیم (علیه السلام) و فرزند ارشدش، اسماعیل (علیه السلام).

پدرش وقتی که او در رحم مادرش بود، درگذشت. مادرش درگذشت. آمنه بنت وهب او شصت سال داشت و پدربزرگش از او مراقبت می‌کرد. عبدالمطلب سپس او درگذشت عبدالمطلب پیامبر صلی الله علیه و آله هشت ساله بود، از این رو عمویش سرپرستی او را بر عهده گرفت. ابو طالب.

او به درستکاری و امانتداری معروف بود. با مردم جاهلیت معاشرت نمی‌کرد و با آنها به لهو و لعب و رقص و آواز نمی‌پرداخت و شراب نمی‌نوشید و آن را تأیید نمی‌کرد.

او، رضی الله عنه، در بیست و پنج سالگی ازدواج کرد. خدیجه بنت خویلد خداوند از او راضی باشد. او اولین زنی بود که پیامبر با او ازدواج کرد و همه فرزندانش از او بودند. ابراهیمو تا زمانی که آن زن وفات نکرد، با دیگری ازدواج نکرد. پیامبر صلی الله علیه و آله در چهل سالگی به رسالت مبعوث شد و پیامبر به کوهی نزدیک مکه می رفت. (غار حرا) برای عبادت، سپس در این مکان وحی بر او نازل شد و فرشته (جبرئیل علیه السلام) از جانب خداوند متعال نزد او آمد. پادشاه به او گفت: بخوان. بخوان، و پیامبر نه خواندن می‌دانست و نه نوشتن. پیامبر فرمود: من اهل مطالعه نیستم - یعنی سواد خواندن ندارم - پس پادشاه درخواست خود را تکرار کرد، او گفت: من اهل مطالعه نیستم، بنابراین پادشاه دوباره درخواست را تکرار کرد و او را محکم به خود چسباند تا اینکه خسته شد، سپس فرمود: بخوانید، او گفت: من خواننده نیستم بار سوم به او گفت: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید» (1) انسان را از خون بسته آفرید (2) بخوان، و پروردگارت کریم‌ترین است. (3) که با قلم آموخت (4) به انسان آنچه را که نمی‌دانست، آموخت. [139](سوره علق، آیات ۱-۵)او سیزده سال در مکه ماند و به توحید دعوت کرد، خدای متعال را برای پرستش منحصر ساخت و شرک را رد نمود. سپس به مدینه هجرت نمود و اصحاب بزرگوارش نیز با او هجرت کردند و بزرگترین جامعه‌ای را که بشریت می‌شناسد، تشکیل دادند. او ده سال در مدینه ماند و پیام پروردگارش را ابلاغ کرد. سپس در سن شصت و سه سالگی درگذشت، که درود خداوند بر او باد.

 سنت او، گفتار، کردار و پسند اوست. سنت نقل شده از او، حدیث نامیده می‌شود و در کتاب‌های مشهور ثبت شده است. مانند قرآن، وحی از جانب خداوند متعال به رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) است. اما مانند قرآن، گفتار حقیقی نیست. سنت وحی از جانب خداوند و بیان شفاهی از رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) است. امت در حفظ و ضبط آن، روش دقیقی را دنبال کرده‌اند.

سنت او (صلی الله علیه و آله و سلم) باید رعایت شود، همانطور که خداوند متعال در قرآن مؤمنان را به اطاعت از او (صلی الله علیه و آله و سلم) امر فرموده و فرموده است: «وَ أَطِعُوا سَنَتَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاسِقُوا أَنْ یُطِع ... از خدا اطاعت کنید و از رسول اطاعت کنید (سوره نساء، آیه ۵۹).

هدف از زندگی، اطاعت از خداوند متعال است و این امر با پیروی از سنت رسولش (صلی الله علیه و آله و سلم) محقق می شود، همانطور که خداوند متعال فرموده است: «وَ لَمْ یَکُنْ سَنَةَ رَسُولِهِ فَمَنْ یُطَعِینَ عَنْهُ سَنَةً». «قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای کسی که به خدا و روز رستاخیز امید دارد و خدا را بسیار یاد می‌کند.» (سوره احزاب: ۲۱).

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ماهیت عبادت را برای مسلمانان توضیح داد. او همیشه هنگام ملاقات با اصحابش به آنها سلام می‌کرد و هنگام ترک آنها با دعوت به صلح، که برای همه مسلمانان توصیه شده است، با آنها احوالپرسی می‌کرد. او در سن ۶۳ سالگی (در سال ۶۳۲ میلادی) درگذشت و در خانه خود در مدینه (یثرب) به خاک سپرده شد. در عرض یک قرن، اسلام گسترش یافت و به سه قاره گسترش یافت: از چین در آسیا، تا آفریقا و سپس تا اسپانیا در اروپا.

نام سرور ما محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در عهد عتیق ذکر شده است، زیرا خداوند وعده داده است که اسماعیل را برکت دهد و از نسل او ملتی بزرگ به وجود آورد.

«و اما در مورد اسماعیل، سخنان تو را در مورد او شنیده‌ام. اینک او را برکت خواهم داد و بارور خواهم ساخت و او را بسیار کثیر خواهم ساخت. او دوازده رئیس به وجود خواهد آورد و من او را امتی عظیم خواهم ساخت.»[136] (عهد عتیق، پیدایش 17:20).

این یکی از قوی‌ترین شواهد است که اسماعیل فرزند مشروع ابراهیم علیه السلام بوده است (عهد عتیق، پیدایش ۱۶:۱۱).

«و فرشته خداوند به او گفت: اینک تو حامله هستی و پسری خواهی زایید و نام او را اسماعیل خواهی نهاد، زیرا خداوند رنج تو را شنیده است.» [137] (عهد عتیق، پیدایش 16:3).

«پس سارا، همسر ابراهیم، پس از ده سال اقامت ابراهیم در سرزمین کنعان، کنیز خود هاجر مصری را برداشت و او را به همسری ابراهیم درآورد.»
یکی از شواهد نبوت ایشان، ذکر وصف و نام ایشان در عهد عتیق است.

«و آن کتاب به کسی که خواندن نمی‌داند داده خواهد شد و به او گفته خواهد شد: «این را بخوان» و او خواهد گفت: «من نمی‌توانم بخوانم.»»[146] (عهد عتیق، اشعیا 29:12).

اگرچه مسلمانان به دلیل تحریف موجود در عهد عتیق و جدید، آنها را از جانب خدا نمی‌دانند، اما معتقدند که هر دو منبع صحیحی دارند، یعنی تورات و انجیل (که خداوند بر پیامبرانش: موسی و عیسی مسیح نازل کرده است). بنابراین، ممکن است چیزی در عهد عتیق و جدید وجود داشته باشد که از جانب خدا باشد. مسلمانان معتقدند که این پیشگویی، اگر درست باشد، درباره حضرت محمد (ص) صحبت می‌کند و بازمانده‌ای از تورات صحیح است.

داستان آدم و حوا در اسلام

 

خداوند متعال داستان آدم و حوا را در قرآن بیان می‌کند. اگرچه جزئیات زیادی از آن با سایر کتب مقدس مشترک است، اما در برخی جزئیات مهم با آنها متفاوت است.

خداوند متعال به فرشتگانش اعلام کرد که در زمین آفرینشی نوین خواهد آفرید. او آدم (علیه السلام) را از گل آفرید، از روح خود در او دمید، همه اسماء را به او آموخت و همسرش حوا را از روح خود آفرید. او به آنها اجازه داد تا در بهشت بمانند و به فرشتگانش دستور داد: سجده به آدم (سجده احترام است، نه سجده عبادت)، و شیطان در میان آنها حضور داشت، اما از آنها نبود، بلکه از جنیان بود. آنها موجودات مختاری هستند که خداوند متعال قبل از آدم، آنها را از شعله آتش بدون دود آفرید.

وقتی خداوند به فرشتگان و دیگر مخلوقاتش دستور داد که به آدم (علیه السلام) سجده کنند، همه آنها اطاعت کردند جز شیطان که از روی تکبر از سجده به او امتناع ورزید و ادعا کرد که از او بهتر است زیرا از آتش آفریده شده در حالی که آدم (علیه السلام) از خاک آفریده شده است. او به راستی اولین کسی بود که در جهان به نژادپرستی دعوت کرد.

پس شیطان از رحمت خدای متعال رانده شد و او را تکذیب کرد - حسابگر - نافرمانی او، اما او - آن ملعون - از او خواست که تا روز قیامت به او مهلت دهد تا بتواند آدم علیه السلام و نسلش را آلوده کند، پس گفت: «فَقَدْ کَانَ لَکَ فَقَدْ کَان ... «و قطعاً آنها را گمراه می‌کنم و آرزوهای واهی در دلشان می‌اندازم.»پس خداوند این مهلت را به عنوان آزمایشی برای بشر به او عطا کرد. او، سبحانه و تعالی، می‌داند آنچه را که شیطان نمی‌داند. او یکی از آفریده‌های اوست، مانند همه آفریده‌هایش، و نمی‌تواند در برابر جنگ خداوند متعال مقاومت کند. اعمال او تابع اراده خداوند متعال است و از آن جدا نمی‌شود. اگر خداوند می‌خواست، شیطان و یارانش را از زندگی دور می‌کرد و آنها حتی برای یک لحظه هم نمی‌توانستند زنده بمانند.

شیطان در اسلام هیچ ویژگی الهی ندارد. بلکه اسلام این تصور را که جنگی بین خدا و شیطان وجود داشته و با تصرف یک سوم از لشکر آسمانی توسط شیطان به پایان رسیده است، رد می‌کند. شیطان دشمن آشکار بشریت است، اما با این وجود او صرفاً موجودی است که وجودش کاملاً به خداوند متعال وابسته است. با وجود تکبر و سقوطش از رحمت خدا، او هدف و مقصد خود را دنبال می‌کند.

 خداوند به انسان‌ها آزادی انتخاب بین خیر و شر را داده و آن‌ها را آفریده تا خالق خود را بشناسند و به سوی او روی آورند. او آن‌ها را متمایل به حق آفریده و به عنوان مسلمانان خالص به این دنیا آمده‌اند. اما شیطان و سربازانش آن‌ها را از خیر منصرف کرده و به شر فرمان داده‌اند و سعی کرده‌اند بشریت - دشمن اصلی آن‌ها - را گمراه کنند و آن‌ها را به سوی شر و بت‌پرستی سوق دهند، به دور از توحید، درستی و راه خداوند متعال. اما خداوند - مرد خردمند او بشریت را به نیکی فراخواند و از بدی برحذر داشت. با مبارزه با وسوسه‌های شیطان، می‌توان به بالاترین درجات عزت رسید.

خلاصه‌ای از مصیبت آدم و حوا در بهشت، جایی که هر دو از آزادی و خوشبختی کامل در بهشت برخوردار بودند و اجازه داشتند از میوه‌های آن به دلخواه خود بخورند، اما خداوند آنها را از نزدیک شدن به یک درخت منع کرد و به آنها هشدار داد که اگر این کار را انجام دهند، در زمره ستمکاران خواهند بود. اما شیطان آنها را فریب داد و گفت که خداوند فقط آن درخت را به این دلیل ممنوع کرده است که آنها را جاودانه می‌کند یا آنها را مانند فرشتگان می‌کند. به این ترتیب، شیطان آنها را فریب داد و آنها از درخت خوردند. پس از آن، آدم و حوا احساس شرم کردند، اما صادقانه به درگاه خداوند توبه کردند، بنابراین خداوند آنها را بخشید، زیرا او ... آمرزنده، بخشنده، مهربان‌ترین.

شکی نیست که اسلام مفهوم گناه نخستین یا این گفته را که انسان‌ها به دلیل گناه آدم (علیه السلام) گناهکار به دنیا آمده‌اند، بنابراین هیچ نفسی بار گناه دیگری را به دوش نخواهد کشید، رد می‌کند (زیرا خداوند ... عدالتبنابراین، هر فردی مسئول اعمال خود است، زیرا کسی که مسلمان به دنیا می‌آید، از آن گناه مبرا است.

بنابراین، توجه به این نکته مهم است که اسلام حوا را سرزنش نمی‌کند، زیرا هر دوی آنها آزادی انتخاب داشتند و هر دو از درخت خوردند و از پروردگارشان نافرمانی کردند. بنابراین، اسلام ایده توصیف زنان به عنوان موجودات شیطانی و اغواگر که به دلیل گناه حوا با بار قاعدگی و درد زایمان نفرین شده‌اند را رد می‌کند.

سپس خداوند آدم و حوا را از بهشت هبوط داد و آنها را در زمین مستقر کرد. خداوند متعال پیش از این به فرشتگان خود گفته بود که خلقت جدیدی را در زمین ایجاد خواهد کرد و این همان مکانی است که او برای ما می خواست. دانای کل، احاطه کننده بر همه چیز - از آغاز خلقت در آن ساکن بودن.

خداوند جن را قبل از آدم آفرید و به آنها آزادی انتخاب داد. نافرمان‌های آنها شیطان نامیده می‌شوند. جن‌ها در این زندگی دنیوی با ما زندگی می‌کنند، جایی که ما را می‌بینند، اما ما نمی‌توانیم آنها را ببینیم مگر اینکه خودشان بخواهند خودشان را به ما نشان دهند. آنها با کمک آنها جادو انجام می‌دهند - که در اسلام ممنوع است.

نماز در اسلام

نماز ستون دین، ارتباط بین بنده و پروردگار و مولای اوست و تفاوت بین مسلمان و کافر است.

قبله مسلمانان کعبه شریف است.

نماز باید سر وقت خوانده شود.

خداوند در شبانه‌روز فقط پنج نماز را بر مسلمانان فرض کرده و برای آنها اوقات مشخصی تعیین کرده است: فجر، ظهر، عصر، مغرب و عشاء.

  • شرح دعا

1- نیت: یعنی در دل نیت کند که نماز بخواند، در حالی که می‌داند مثلاً نماز مغرب است یا عشا.

2- ایستادن برای نماز می‌گوید: [خدا بزرگ است].

۳- بعد از گفتن تکبیر، دست راست را روی دست چپ روی سینه‌اش می‌گذارد و این کار را همیشه در حالت ایستاده انجام می‌دهد.

۴- دعای افتتاح را بخوانید: [سبحانک ای الله، و حمد و ستایش مخصوص توست، و نام تو مبارک است، و عظمت تو والاست، و معبودی جز تو نیست.]

۵- می‌گوید: [از شیطان رانده شده به خدا پناه می‌برم].

۶- می‌گوید: [بسم الله الرحمن الرحیم].

۷- سوره فاتحه را بخوانید.

۸- جایز است که پس از خواندن سوره فاتحه یا گوش دادن به آن در حالی که امام آن را تلاوت می‌کند، «آمین» بگوید.

۹- در دو رکعت اول و دوم، بعد از سوره فاتحه، یک یا چند آیه از یک سوره خوانده می‌شود. در رکعت سوم و چهارم، فقط سوره فاتحه خوانده می‌شود.

۱۰- سپس برای رکوع «الله اکبر» می‌گوید.

۱۱ - در حالی که پشت و سر در یک راستا قرار دارد، به سمت قبله خم می‌شود و دست‌ها را روی زانوها می‌گذارد و می‌گوید: «سبحان ربّی العظیم». مستحب است تسبیح را سه بار تکرار کند، اما فقط یک بار واجب است.

۱۲- از حالت رکوع به حالت قیام برمی‌خیزد و می‌گوید: «خداوند دعای ستایش‌کنندگان را می‌شنود»، سپس می‌گوید: «پروردگارا، ستایش از آن توست».

۱۳- سپس بر هفت عضو خود که پیشانی، بینی، دست‌ها، زانوها و پاها هستند، سجده می‌کند و به خاک می‌افتد و خدا را تسبیح می‌گوید.

۱۴ - در سجده خود یک بار بگوید: «سبحان ربّی الأعلی» چنانکه واجب است و مستحب است سه بار تکرار شود.

۱۵- سپس الله اکبر می‌گوید و بین دو سجده می‌نشیند.

۱۶ - در حالی که بین دو سجده نشسته می‌گوید: «رَبِّ اغْفِرْ لِی» (پروردگارا، مرا ببخش). مستحب است آن را سه بار تکرار کند.

۱۷- سپس دوباره مانند بار اول سجده می‌کند.

۱۸- سپس از سجده دوم برمی‌خیزد و می‌ایستد و می‌گوید: «الله اکبر».

۱۹- رکعت دوم را عیناً مانند رکعت اول می‌خواند، جز اینکه دعای افتتاح را می‌خواند.

۲۰- پس از سجده دوم در رکعت دوم، برای تشهد اول می‌نشیند و می‌گوید: [درودها و دعاها و خوبی‌ها از آنِ خداست. سلام بر تو ای پیامبر، و رحمت و برکات خدا بر تو باد. سلام بر ما و بر بندگان صالح خدا. گواهی می‌دهم که معبودی جز خدا نیست، و گواهی می‌دهم که محمد بنده و فرستاده اوست.]

۲۱- سپس اگر نماز سه یا چهار رکعتی باشد، برای بقیه نمازش می‌ایستد، مگر اینکه در رکعت سوم و چهارم فقط سوره فاتحه را می‌خواند.

اگر نماز دو رکعتی باشد، مانند نماز صبح، باید تشهد پایانی را بخواند، همانطور که بعداً گفته خواهد شد.

۲۲- سپس در رکعت آخر پس از سجده دوم، برای تشهد پایانی می‌نشیند و شرح آن مانند تشهد اول است، با این تفاوت که بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به این صورت صلوات می‌فرستد: «خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست، همچنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، زیرا تو ستوده و بزرگواری. و بر محمد و آل محمد درود فرست، همچنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، زیرا تو ستوده و بزرگواری.»

۲۳- سپس به سمت راست توجه می‌کند و می‌گوید: «السلام علیکم و رحمة الله»، سپس به سمت چپ توجه می‌کند و همین‌طور می‌گوید.

با سلام و درود، مسلمان نمازش را به پایان رسانده است.

  • نماز جماعت

خداوند به مردان دستور داد که نمازهای پنجگانه را به جماعت بخوانند و برای این کار پاداش بزرگی ذکر شده است.

  • نماز جمعه

خداوند نماز جمعه را در وقت نماز ظهر، از بزرگترین شعائر اسلام و از مهمترین واجبات آن قرار داده است. مسلمانان هفته‌ای یک بار در این نماز جمع می‌شوند و به خطبه‌ها و راهنمایی‌هایی که امام جمعه به آنها می‌دهد گوش می‌دهند و سپس نماز جمعه را که دو رکعت است، می‌خوانند.

زکات

 

خداوند زکات را واجب کرد و آن را رکن سوم اسلام قرار داد و کسانی را که در آن کوتاهی کنند به عذاب شدید تهدید نمود.

زکات یک فریضه مالی است که خداوند بر مسلمانان ثروتمند واجب کرده است تا بین فقرا، نیازمندان و سایر افراد مستحق توزیع شود. این کار رنج آنها را بدون آسیب رساندن به ثروتمندان کاهش می‌دهد. خداوند آن را برای تنظیم زندگی مردم، دستیابی به امنیت و ثبات بیشتر، انسجام اجتماعی و ارتقای توسعه اقتصادی و معیشتی مقرر کرده است. همچنین ارزش‌های معنوی و ارزش‌های اخلاقی و تربیتی را در حرکت مداوم افراد و جوامع تعمیق می‌بخشد.

  • چیزهایی که زکات در آنها واجب است:

طلا و نقره.

پول نقد.

پیشنهادات تجاری.

بیرون از زمین.

گاو

زکات، مال اندکی است که خداوند بر مسلمانان واجب کرده است. این مال توسط ثروتمندان برای رفع گرفتاری و نیاز فقرا و نیازمندان و برای مقاصد و اهداف دیگر داده می‌شود.

اهداف زکات جامعه

زکات اهداف والایی دارد. بسیاری از متون اسلامی به اهداف، مقاصد و آثار تشریع زکات اشاره کرده‌اند، از جمله:
۱- حب مال و ثروت یک غریزه انسانی است که انسان را به شدت به حفظ و نگهداری آن ترغیب می‌کند. از این رو، شریعت اسلام، پرداخت زکات را برای پاکسازی نفس از رذایل بخل و حرص و درمان حب دنیا و دلبستگی به خواسته‌های آن ضروری می‌داند. خداوند متعال می‌فرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِهِ» (توبه: ۱۰۳).
۲- تهذیب نفس فقیر، رهایی آن از حسد و طمع، و دور نگه داشتن آن از کینه، نفرت و آنچه «اختلاف طبقاتی» نامیده می‌شود. این زمانی است که او توجه ثروتمند به خود، آسایش او و دست یاری دراز کردن او را می‌بیند. آنگاه دلش آرام می‌گیرد، اشتباهاتش بخشیده می‌شود و شور و شوق و اخلاص او در طلب پول بیشتر از ثروتمند افزایش می‌یابد، تا بتواند در زندگی حال و آینده خود و معیشت خانواده‌اش به رشد و شکوفایی دست یابد.
۳- پرداخت زکات، اصل انسجام و هماهنگی را محقق می‌کند، زیرا روح انسان ذاتاً تمایل به دوست داشتن کسانی دارد که به او نیکی می‌کنند. بدین ترتیب، اعضای جامعه اسلامی مانند یک بنای محکم که اجزای آن از یکدیگر پشتیبانی می‌کنند، با محبت و انسجام در کنار هم زندگی می‌کنند و حوادث دزدی، غارت و اختلاس کاهش می‌یابد.
۴- معنای بندگی، تسلیم مطلق و تسلیم کامل در برابر خداوند، پروردگار جهانیان را محقق می‌کند. وقتی ثروتمندی زکات مال خود را می‌پردازد، در واقع قانون خدا را اجرا می‌کند، فرمان او را اجرا می‌کند و با پرداخت آن، از نعمت‌دهنده به خاطر آن نعمت تشکر می‌کند: «اگر شکرگزاری کنید، قطعاً بر شما خواهم افزود.» (ابراهیم: ۷)
۵- عملکرد آن، مفهوم امنیت اجتماعی و تعادل نسبی بین اقشار جامعه را محقق می‌کند. با توزیع آن بین کسانی که شایسته آن هستند، ثروت مالی در دست بخش محدودی از جامعه و در انحصار آنها باقی نمی‌ماند. خداوند متعال می‌فرماید: «تا [ثروت] پیوسته بین ثروتمندان شما تقسیم نشود» (حشر: ۷).
۶- کمک به گسترش و استقرار امنیت، و تقویت و محافظت جامعه از جرایم به طور کلی، و جرایم مالی به طور خاص، که بسیاری از آنها ناشی از محرومیت از پول با وجود نیاز به آن است. وقتی زکات پرداخت شود و به فقرا و محرومان داده شود، آنها به فکر سرقت و تعرض به پول دیگران نخواهند افتاد، زیرا دیگر از پول محروم نیستند و نیازی به تعرض به دیگران و پول آنها و به خطر انداختن جان، آزادی و آینده خود ندارند.
۷- آثار اقتصادی زکات: زکات از طریق کار متوالی بازیافت پول و سرمایه‌گذاری آن در ساخت کارخانه‌ها، ساختمان‌سازی، کشت زمین و تبادل کالاها و محصولات و نه مسدود کردن یا معوق گذاشتن پول، به توسعه اقتصادی کمک می‌کند و روند تولید و سرمایه‌گذاری را تحریک می‌کند، به طوری که اگر سرمایه‌گذاری و توسعه داده نشود، در پایان سال به دلیل زکات فرسوده و کاهش نمی‌یابد. با این سرمایه‌گذاری متوالی پولی که بعداً زکات از آن گرفته می‌شود، زکات به رکن اساسی از ارکان حرکت چرخ توسعه اقتصادی و افزایش درآمد تبدیل می‌شود.

روزه

 

خداوند روزه را سالی یک ماه که همان ماه مبارک رمضان است، بر مسلمانان فرض کرده و آن را رکن چهارم اسلام و پایه های عظیم آن قرار داده است.

روزه عبارت است از: عبادت خداوند با خودداری از خوردن، آشامیدن، آمیزش جنسی و سایر چیزهایی که روزه را باطل می‌کنند، از طلوع تا غروب آفتاب.

  • خداوند به گروه‌هایی از مردم اجازه داده است که در ماه رمضان روزه خود را افطار کنند، به عنوان گشایش، رحمت و راحتی برای آنها. این گروه‌ها عبارتند از:

  • فرد بیماری که روزه گرفتن به او ضرر می‌رساند، می‌تواند روزه‌اش را افطار کند و بعد از ماه رمضان قضای آن را به جا آورد.

  • اگر کسی توانایی روزه گرفتن نداشته باشد، می‌تواند افطار کند و به جای هر روز، یک فقیر را اطعام دهد.

  • مسافر می‌تواند روزه خود را افطار کند و بعد از ماه رمضان قضای آن را به جا آورد.

  • روزه گرفتن برای زنان در دوران قاعدگی و زایمان ممنوع است و باید بعد از ماه رمضان قضای آن را به جا آورند.

  • زنان باردار و شیرده، اگر خوف ضرر برای خود یا فرزند داشته باشند، روزه خود را افطار کرده و قضای آن روز را به جا آورند.

اعیاد مسلمانان

مسلمانان در سال دو عید را جشن می‌گیرند و جایز نیست که روزی غیر از این دو را عید قرار دهند و آن دو عبارتند از: عید فطر و عید قربان.

عید قربان با مطلوبیت ذبح حیوان قربانی، خوردن از آن و توزیع آن بین خویشاوندان و فقرا به عنوان عملی از عبادت خداوند متعال متمایز می‌شود.

خانواده در اسلام

 

اسلام بسیار مشتاق تأسیس و تقویت خانواده و محافظت از آن در برابر هر چیزی است که ممکن است به آن آسیب برساند یا ساختار آن را تهدید کند.

  • جایگاه زن در اسلام

اسلام به زنان احترام گذاشت و آنها را از جهلی که علیه آنها اعمال می‌شد، رهایی بخشید و همچنین آنها را از کالایی ارزان و بی‌آبرو و بی‌احترام رهانید.

اسلام حق زنان را در ارث به صورت عادلانه و سخاوتمندانه تقسیم کرده است.

او به زنان آزادی انتخاب همسر داد و بخش بزرگی از مسئولیت تربیت فرزندان را بر عهده او گذاشت.

بر مرد واجب است که از او مراقبت کند و برایش نفقه فراهم نماید.

او بر شرافت و فضیلت خدمت به زن ضعیفی که کسی را ندارد، حتی اگر از بستگانش نباشد، تأکید کرد. 

  • ازدواج در اسلام

ازدواج یکی از بزرگترین روابطی است که اسلام بر آن تأکید کرده، آن را تشویق نموده و آن را سنت پیامبران قرار داده است.

خداوند حقوق خاصی را بر زن و شوهر واجب کرده و آنها را به انجام هر کاری که باعث توسعه و حفظ رابطه زناشویی می‌شود، تشویق کرده است. مسئولیت بر عهده هر دو طرف است.

اسلام توصیه می‌کند که عقد ازدواج دائمی باشد و تعیین زمان برای پایان ازدواج در اسلام جایز نیست.

اسلام طلاق را به عنوان راهی برای پایان دادن به این پیمان، در صورتی که زندگی مشترک غیرممکن شود و تمام راه‌های آشتی به نتیجه نرسد، جایز دانسته است تا هر یک از آنها بتواند همسر خود را با دیگری جایگزین کند و آنچه را که در همسر اول کم داشت، در او بیابد.

  • حقوق والدین

احترام به والدین و نیکی به آنها از بزرگترین اعمال صالح است و خداوند آن را با عبادت و اعتقاد به یگانگی خود مرتبط کرده است.

والدین بی ایمان:

یک مسلمان باید نسبت به والدین خود نیکی کند، از آنها اطاعت کند و با آنها به نیکی رفتار کند، حتی اگر آنها غیرمسلمان باشند.

  • حقوق کودکان

اینکه آنها را خوب تربیت کنیم، اصول دین را به آنها بیاموزیم و کاری کنیم که به آن علاقه داشته باشند.

برای آنها خرج کنم.

تا بین آنها، چه زن و چه مرد، عدالت رعایت شود.

اخلاق در اسلام

 

اخلاق نیکویی که بزرگترین آن، همان چیزی است که خداوند متعال پیامبرش صلی الله علیه و آله را به آن توصیف کرده است، آنجا که به پیامبرش فرمود:و به راستی که تو دارای اخلاق عظیم و برجسته‌ای هستی.(قلم: ۴)، و پیامبر ما صلی الله علیه و آله فرمود:من فقط برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شده‌ام.این محدودیت در گفته‌ی اوست (من فرستاده شدم) به شما محدود می‌شود که هدف رسالت، تکمیل اخلاق نیک است و با این کار، اخلاق را شامل هر آنچه شریعت و دین اسلام شامل آن است، می‌کند و این ظاهر است و انسان دارای خلق و خوی است، خلق، تصویر ظاهری است و خلق، تصویر باطنی نفس اوست و همانطور که انسان ظاهر خود را اصلاح می‌کند و تکلیف در آن وارد می‌شود، باید باطن خود را نیز اصلاح کند و این همان چیزی است که تکلیف مربوط به نفس و نفس وارد می‌شود و غرایز از آن منحرف می‌شوند، به همین دلیل می‌گوییم: اخلاقی که اسلام به آن دعوت می‌کند، متنوع است.

انسان با پروردگارش آفریده شده است. انسان مسلمان با پروردگارش آفریده شده است. او باید در هر چیزی که به روحش مربوط می‌شود، والاترین اخلاق را داشته باشد. آیا عشق به خداوند متعال، امید به او، ترس از او، انس با او، دعا به درگاه او، فروتنی در برابر او، توکل به او و گمان نیک به او چیزی جز اخلاق والای عبادت بین انسان و پروردگارش است؟

انسان با پروردگارش آفریده شده است که شامل اخلاص او برای پروردگارش و اینکه در قلبش هیچ قصد و اراده ای جز خداوند متعال نباشد، می شود.

برای یکی، یکی باشید، منظورم راه حقیقت و ایمان است

رفتار مسلمان با خودش، رفتار مسلمان با پدر و مادر، خانواده و فرزندانش، رفتار مسلمان با مسلمانان در برخورد با آنها با صداقت و امانت، و اینکه آنچه را که برای خود دوست دارد برای آنها نیز دوست داشته باشد، و در مورد آنها نیز امانت را رعایت کند و خود و آنها را از هر چیزی که وسوسه‌های شیطان را در دل‌ها جای می‌دهد، دور نگه دارد، و به همین دلیل خداوند متعال در همه اینها فرموده است:و به بندگانم بگو آنچه را که بهتر است بگویند، که شیطان میان آنها فتنه‌انگیزی می‌کند.(اسراء: ۵۳) با گفتار نیک و کردار زیبا، و اخلاق جز با گفتار زشت یا کردار زشت، ترک نمی‌خورد. پس هرگاه گفتار و کردار در رفتار کسی نیکو باشد و آنچه را که برای خود از خوبی‌ها دوست دارد برای مردم نیز دوست بدارد و دارای خلق و خویی ستوده شود، از جمله صفات راستگویی، وفای به عهد، و ادای حقوق، به طوری که راستگو باشد و دروغ نگوید، امانت را ادا کند و خیانت نکند، و با مردم آنگونه که دوست دارد عاقل باشند، نیک باشد، اینها از انواع اخلاق ستوده هستند.

 به همین ترتیب، یک مسلمان باید با غیرمسلمانان به نیکی رفتار کند. غیرمسلمان بودن به این معنی نیست که او دین مسلمان را ندارد، بنابراین باید با او حسن خلق داشته باشد. بلکه باید با او در گفتار و کردارش با حسن خلق رفتار کند.

اما گفته خداوند متعال این را بیان فرموده است:و با مردم به نیکی سخن بگویید.(بقره: ۸۳).

و اما در مورد فعل خداوند متعال فرمود:خداوند شما را از کسانی که در دین با شما نجنگیده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نکرده‌اند، نهی نمی‌کند از اینکه با آنها نیکی کنید و با آنها عدالت ورزید، زیرا خداوند عدالت‌پیشگان را دوست دارد.(ممتحنه: ۸)

خداوند متعال از خوش‌رفتاری، خوش‌رفتاری با کسانی که بر سر دین با ما نمی‌جنگند، خوش‌رفتاری با آنها یا رفتار عادلانه با آنها نهی نکرده است. عدالت اساس همه نوع تعامل با غیرمسلمانان است، از جمله خوش‌رفتاری با آنها و خوب گفتن درباره آنها. همه اینها در مورد کسانی صدق می‌کند که با اهل اسلام و مردم آن دشمنی نشان نمی‌دهند.

اینگونه است که مسلمان و اسلام در جنگ ایجاد شد. اسلام اولین قانونی بود که با جدا کردن تمدن و غیرنظامیان از جنگ، در جنگ وضع شد و در جنگ به مقابله با جنگجویان بدون مواجهه با غیرنظامیان اختصاص داشت. پیامبر، که خداوند او را رحمت کند و به او عطا کند، دستور داد که سالمندان، زنان و نوزادان در جنگ کشته نشوند. حتی درختان نیز نباید قطع شوند و حتی تخریب خانه‌ها و ویران کردن خانه‌ها نیز جایز نیست. زیرا غیرنظامیانی که نجنگیده‌اند مشمول جنگ نیستند، بلکه جنگ علیه جنگجویان است. این اوج گزینش در جنگ است. جنگ در اسلام، در تمام اشکال آن، به معنای درو کردن همه چیز سبز و خشک و چیدن مردم به خاطر پیروزی نیست. بلکه در جنگ، اسلام دقت می‌کرد که چه کسی حمله می‌کند و چه کسی می‌کشد.

اخلاق، در یک تعریف مختصر آنگونه که اسلام گرامی داشته است، عبارت است از همسویی غرایز در ویژگی‌هایشان با فرمان خالق متعال. فرد دارای اخلاق نیکو، گفتار و کردار نیک دارد و غرایز و عادات تأثیر زیادی بر اخلاق دارند.

گناهان و توبه

 

گناه، نافرمانی آگاهانه و عمدی از خداوند متعال است. اگرچه هرگونه نافرمانی از قانون خداوند، گناه علیه او محسوب می‌شود، اما بزرگترین آنها شرک به او، قادر متعال، است. خداوند متعال چندین چیز را که به فرد یا جامعه آسیب می‌رساند، ممنوع کرده است، مانند: قتل، ضرب و شتم، سرقت، کلاهبرداری، ربا (یادداشت ۱۹)، زنا، جادو (یادداشت ۱۶)، مصرف مشروبات الکلی، خوردن گوشت خوک و مصرف مواد مخدر.

اسلام آموزه گناه نخستین، این آموزه ناعادلانه را رد می‌کند، زیرا تأکید می‌کند که هیچ نفسی بار گناه دیگری را به دوش نخواهد کشید، زیرا خداوند متعال ... مهربان و منصفو هر یک از ما در برابر آن پاسخگو و مسئول هستیم همه چیز بین اما در مورد اعمالش، اگر کسی دیگری را به ارتکاب گناه تحریک کند، هر دو مجازات خواهند شد، اولی به خاطر نافرمانی‌اش مستحق مجازات است و دومی به خاطر تحریکش.

ستایش از آنِ خداست، منزّه است او. بخشنده‌ترین، آمرزنده‌ترین... و تمام اعمال او حول محور علم مطلق و عدالت مطلق می‌چرخد. مسلمانان معتقد نیستند که عیسی بن مریم (سلام الله علیه) برای کفاره گناهان بشریت مجبور به مرگ شده باشد، زیرا خداوند ... بخشنده ترین او هر که را بخواهد می‌بخشد، و این باور، انکار قدرت و عدالت مطلق خداوند است که سرشار از رحمت است.

خدا به ما وعده داده است - پاسخ دهنده - با بخشش گناهانمان اگر توبه کنیم و با توبه‌ای خالص به سوی او بازگردیم. این راه نجات انسان از طریق رحمت اوست، سبحان الله. بنابراین، انسان باید در پایبندی به آن بکوشد و شرایط آن به شرح زیر است:

  • اعتراف به گناه و پشیمانی از ارتکاب آن

  • توبه به درگاه خداوند و طلب بخشش از او.

  • تصمیم بگیرید که دیگر به گناه برنگردید.

  • تلاش برای رفع ضرر و زیان اگر گناه مربوط به حق الناس باشد.

اما بازگشت انسان به گناه به این معنی نیست که توبه قبلی او پذیرفته نمی‌شود. آنچه لازم است نیت قلبی خالصانه او برای عدم بازگشت است. درِ توبه همیشه باز است - و خود یک عبادت است - و انسان نمی‌داند فردا چه اتفاقی برایش خواهد افتاد و پروردگارش چه خواهد کرد. بخشنده او از توبه فرزند آدم به سوی خود و طلب بخشش او خشنود می‌شود، و جز او کسی گناهان را نمی‌بخشد. بنابراین، طلب بخشش از غیر او یا به وسیله غیر او - تعالی - شرک است.

موضع اسلام در مورد نژادپرستی

 

نژادپرستی منبعی مصنوعی از عنصری است که اصل و نسب است و نژادپرستی تبعیض بین مردم بر اساس نژاد، اصل و نسب، رنگ، کشور و غیره و رفتار با آنها بر این اساس است.

نژادپرست کسی است که نژاد خود را بر سایر نژادهای بشری ترجیح می‌دهد و نسبت به آن تعصب دارد. اولین کسی که به این امر دعوت کرد شیطان بود، لعنت خدا بر او باد، هنگامی که گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل.» (صاد: 76)

جوامع بشری انواع مختلفی از قشربندی اجتماعی مانند طبقه شاهزادگان، طبقه سربازان، طبقه کشاورزان و طبقه بردگان را شناخته‌اند. این امر منجر به بی‌عدالتی، بردگی، ظلم، انقیاد و تضییع حقوق مردم شده است. با این حال، اسلام به هیچ وجه این را به رسمیت نمی‌شناسد، بلکه حقوق بین ثروتمندان و فقرا، اشراف و فرودستان را برابر می‌داند.

 اساس و منشأ اختلاف و تمایز بین مردم در اسلام در قرآن کریم در سوره حجرات ذکر شده است، جایی که خداوند متعال می‌فرماید: «ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. در واقع، گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. در واقع، خدا دانا و آگاه است.» (حجرات: ۱۳) و فرموده پیامبر، صلی الله علیه و آله، «ای مردم، پروردگار شما یکی است و پدر شما یکی است. در واقع، عرب بر عجم، و عجم بر عرب، و سرخ بر سیاه، و سیاه بر سرخ برتری ندارد، مگر به تقوا...»

اسلام چگونه با نژادپرستی برخورد کرد؟

اسلام با نژادپرستی مخالفت کرده و راهکارهای عملی، مدل‌ها، طرح‌ها و چشم‌اندازی برای از بین بردن آن ارائه داده است که جهان اکنون به شدت به بهره‌مندی از آن نیاز دارد. اینها مهمترین محورهایی هستند که اسلام برای از بین بردن نژادپرستی و ایجاد جامعه‌ای دلسوز، همکار و حامی بر روی آنها کار کرده است.

اول: تغییر تفکر و ایجاد آگاهی

قرآن بارها تأکید می‌کند که همه مردم از یک ریشه هستند و این فراخوان در قرآن کریم تکرار شده است: «ای فرزندان آدم»، «ای مردم». اولین سوره در ترتیب قرآن «فاتحه» است که با «الحمد لله رب العالمین» شروع می‌شود و آخرین سوره «قل انی اعتصم برب الناس» است.

با تأکید بر اینکه تمایز بین افراد در این دنیا تنها به دلیل تلاش های روانی، اخلاقی، معنوی و عملی است که آنها انجام می دهند و به نفع افراد است و جنسیت، رنگ یا نژاد هیچ نقشی در تعیین جایگاه افراد ندارد.

شناخت یکدیگر هدف از تفاوت‌های آفرینش است، چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: «ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. در واقع، گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست. در واقع، خدا دانا و آگاه است.» (حجرات: ۱۳)

دوم: شناسایی و اجرای حقوق

اسلام به سخن گفتن از برابری و برادری جهانی بسنده نکرد، بلکه قوانین و مقرراتی وضع کرد که از کرامت انسانی و حقوق ضعیفان محافظت می‌کند. زکات را برای حمایت از حقوق فقرا، نیازمندان و نیازمندان واجب کرد. به مراقبت از یتیمان توصیه کرد تا احساس محرومیت و بی‌عدالتی نکنند. به مقام زنان احترام گذاشت، جایگاه آنها را بالا برد و کرامت آنها را احیا کرد. وقتی اسلام آمد، با تغییر دیدگاه مردم، رفتار خوب با آنها، بهره‌گیری از آنها و حمایت از حقوقشان، طرحی برای خشکاندن سرچشمه‌های بردگی ریخت. در را به روی آزادی گشود و آن را تشویق کرد و کفاره‌های فراوان را نقطه شروعی برای آزادی بردگان قرار داد. حتی گزارش شده است که ابن عمر بردگانی را که نماز می‌خواندند آزاد می‌کرد. یکی از آنها برای به دست آوردن آزادی خود وانمود به نماز می‌کرد. وقتی به او گفته شد: «آنها شما را فریب می‌دهند»، گفت: «هر که ما را به خاطر خدا فریب دهد، ما نیز فریب او را خواهیم خورد.»

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، زید بن حارثه را - که از نسل اشراف نبود - به ازدواج زینب بنت جحش، از نوادگان اشراف، درآورد. سپس او را به خود نسبت داد و به فرزندی پذیرفت و بدین ترتیب دوران جدیدی در رفتار با انسان‌ها آغاز شد. بردگی گذشته او مانع از فرماندهی سپاه مسلمانان در جنگ موته نشد، همانطور که سن کم پسرش اسامه، به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، مانع از فرماندهی سپاهی که برجسته‌ترین صحابه در آن بودند، نشد.

این بلال بن رباح رضی الله عنه است که غلامی سیاه پوست بود و در قلب صحابه و قلوب امت، والاترین جایگاه را داشت.

سوم: حمایت از حقوق بشر

اعلام حقوق کافی نیست؛ باید نهادهایی وجود داشته باشند که از آنها محافظت کنند، آنها را اجرا کنند و هرگونه نقض احتمالی را رصد کنند.

شاید قدیمی‌ترین قانون اساسی جهان، منشور مدینه باشد که جامعه‌ای متحد ایجاد کرد که در آن همه برابر بودند و بر اساس اصول شهروندی و وحدت در عین تنوع بنا شده بود. این منشور تضمین می‌کرد که غیرمسلمانان در کنار برادران مسلمان خود در صلح و امنیت زندگی کنند.

وقتی یک یهودی به ناحق به دزدی متهم شد، قرآن نازل شد تا بی‌گناهی او را اعلام کند و از دوستی با خائنان خودداری کند. خداوند متعال فرمود: «إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَعْرَاکَ اللَّهُ وَلَا تَکُنْ لِخَائِفِینَ» (نساء: 105)

اسلام، همانطور که در سوره حجرات توضیح داده شده است، هرگونه تبعیض بین مردم را رد می‌کند. هیچ جایی برای تمسخر، غیبت، کنایه یا تهمت وجود ندارد. خداوند متعال می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، نباید قومی قوم دیگر را مسخره کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند. و نباید زنانی زنان دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند. و یکدیگر را عیبجوئی نکنید و یکدیگر را با القاب زشت صدا نزنید. چه بد است نامی که پس از ایمان به فسق داده می‌شود. و هر که توبه نکند، ستمکار است.» (حجرات: 11)

و هنگامی که ابوذر غفاری به بلال توهین کرد و او را به خاطر مادرش مورد طعنه قرار داد و گفت: «ای پسر زن سیاه»، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با عصبانیت به او فرمود: «پسر زن سفید پوست هیچ برتری بر پسر زن سیاه پوست ندارد.»

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حجة الوداع فرمودند و تأکید کردند که همه مردم برادرند و پروردگار و پدرشان یکی است. ایشان صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «ای مردم، پروردگار شما یکی است و پدرتان یکی است. هیچ عرب بر عجم، و هیچ عجم بر عرب، و هیچ سرخ پوستی بر سیاه پوستی و هیچ سیاه پوستی بر سرخ پوستی برتری ندارد، مگر به تقوا.» (روایت احمد و بیهقی)

این حدیث، یکی از اصول بزرگ اسلام را که همان عدالت در میان مردم و عدم تبعیض بین آنها بر اساس نژاد، ظاهر، رنگ یا کشور است، نشان می‌دهد. خداوند متعال می‌فرماید: (ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را ملت‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. در واقع، گرامی‌ترین شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست. در واقع، خدا دانا و آگاه است.) معیارهای تمایز بین مردم، تقوا، ایمان، اعمال نیک، اخلاق نیکو و رفتار نیک با مردم است. این حدیث به روشنی بیان می‌کند که انسان‌ها یک پروردگار دارند و منشأ آنها یکی است، یعنی آدم، پدر انسان‌ها، علیه السلام. بنابراین، هیچ کس نباید بر دیگری برتری داشته باشد و هیچ عربی نباید خود را بر غیرعرب (یعنی کسی که عربی صحبت نمی‌کند) و هیچ غیرعربی بر عرب ترجیح دهد. نه سرخ و نه سیاه نمی‌توانند بر سرخ غلبه کنند، مگر با تقوا و ایمان. در این حدیث، مردم دعوت شده‌اند که از تفاخر به پدران، نسب‌ها، انساب و کشورهایشان دست بردارند و تعصب به آنها را کنار بگذارند، زیرا این‌ها هیچ سودی برای او ندارند.

شریعت اسلامی

 

شریعت اسلام احکام خود را از قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گیرد. سنت، مانند قرآن، وحی الهی از جانب خداوند متعال است. شریعت تمام جنبه‌های زندگی را در بر می‌گیرد و رابطه بین بنده و پروردگارش و بین بندگان با یکدیگر را روشن می‌کند. خداوند ما را به انجام برخی کارها امر کرده و از انجام برخی دیگر نهی کرده است و تنها اوست که حق دارد... عدالت دانای کل - حق جواز و منع، اما جامعه می‌تواند برخی قوانین را برای بهبود زندگی وضع کند (مانند قوانین راهنمایی و رانندگی) تا زمانی که با شریعت منافات نداشته باشد، همانطور که خداوند ما را هدایت کرده است. راهنما - انجام برخی اعمال بدون تحمیل آنها و کراهت برخی دیگر بدون منع آنها، و همه آنها در احکام شرعی گنجانده شده است. اگر مواردی را که احکام شرعی مجاز می‌دانند به آن اضافه کنیم، پنج حکم اساسی حاصل می‌شود که می‌توان هر عمل انسانی را از طریق آنها طبقه‌بندی کرد:

  1. وظیفه

  2. توصیه شده

  3. مجاز

  4. منفور

  5. حرم

شریعت اسلام از جانب خداوند متعال سرچشمه می‌گیرد و ما احکام آن را مطابق با فرمان او انجام می‌دهیم. با این حال، اسلام ما را به درک حکمت پشت این احکام فرا می‌خواند. ما باید از آنها پیروی کنیم، حتی اگر دلیل آنها را به طور کامل درک نکنیم. دانستن حکمت پشت آنها یک امتیاز اضافی است. به عنوان مثال، خداوند مصرف گوشت خوک را حرام کرده است و ما به همین دلیل از خوردن آن خودداری می‌کنیم، نه به این دلیل که علم ثابت کرده است که باعث ایجاد برخی بیماری‌ها می‌شود، یا به این دلیل که کم‌فایده‌ترین نوع گوشت نیز هست. گوشت خوک حتی اگر متخصصان بتوانند آن را پرورش داده و از نظر ژنتیکی اصلاح کنند تا به یک غذای مغذی و عاری از بیماری تبدیل شود، در اسلام همچنان ممنوع خواهد بود. (با این حال، اگر گزینه دیگری وجود نداشته باشد، هیچ سرزنشی برای یک مسلمان وجود ندارد که برای حفظ جان خود آن را بخورد.)

قرآن کریم و سنت پیامبر دو منبع قانون‌گذاری اسلامی هستند. اگر علما چیزی را که خداوند حرام کرده حلال کنند یا چیزی را که حلال کرده حرام کنند، شرک است. او سبحانه و تعالی حق حلال و حرام کردن را دارد و تنها اوست که در آخرت می‌تواند نیکوکاران را پاداش دهد و بدکاران را مجازات کند.

دریافت هرگونه بهره از وام در ابتدا در یهودیت، مسیحیت و اسلام ممنوع بود. با این حال، از قرون وسطی، مسیحیان اروپایی به تدریج این ممنوعیت را تغییر داده‌اند تا جایی که حتی کشورهای «اسلامی» نیز این دخالت شرم‌آور در قانون خدا را تأیید کرده‌اند.

آداب پوشش در اسلام

 

اسلام به حیا دعوت می‌کند و می‌کوشد تا فساد و فحشا را در جامعه مهار کند. پوشیدن لباس‌های پوشیده یکی از راه‌های دستیابی به این هدف است، زیرا اسلام معیارهایی را برای مردان و زنان تعیین کرده است.

بیشتر کشورهای غربی برای این منظور قوانینی وضع کرده‌اند که مردان را ملزم به پوشاندن اندام تناسلی خود و زنان را ملزم به پوشاندن سینه‌های خود می‌کند. اگر این حداقل الزام رعایت نشود، بیشترین اتهامی که می‌توان به آن وارد کرد، نقض اخلاق عمومی است. تفاوت بین آنچه از دو جنس خواسته می‌شود، به دلیل تفاوت در ساختار فیزیکی آنهاست.

اسلام حداقل پوشش را تعیین کرده است، اما این حداقل برای مردان و زنان محافظه‌کارانه‌تر است. مردان و زنان لباس‌های ساده و پوشیده می‌پوشند. مردان موظفند همیشه بدن خود را با لباس‌های گشاد که ناحیه بین ناف و زانو را می‌پوشاند، بپوشانند. آنها نباید در ملاء عام مایو کوتاه بپوشند. زنان موظفند بدن خود را با لباس‌های گشاد که جزئیات بدنشان را از دید دیگران پنهان می‌کند، بپوشانند.

حکمت این احکام، کاهش تحریک جنسی بین زن و مرد و جلوگیری از غوطه‌ور شدن جامعه در آن تا حد امکان است. رعایت این احکام، اطاعت از خداوند متعال است، زیرا اسلام هرگونه تحریک یا وسوسه فیزیکی را جز در چارچوب ازدواج ممنوع کرده است.

با این حال، برخی از ناظران غربی فرض کرده‌اند که پوشش زنان، نشان‌دهنده‌ی فرودستی آنها در برابر مردان است. این تصور به دور از حقیقت است، زیرا اگر زنی در پوشش خود به این قوانین پایبند باشد، احترام خود را به دیگران تحمیل می‌کند و با پایبندی به فضیلت عفت، بردگی جنسی خود را رد می‌کند. پیام او به جامعه هنگام پوشیدن حجاب این است: «به من به خاطر آنچه هستم احترام بگذارید، زیرا من وسیله‌ای برای ارضای جنسی نیستم.»

اسلام به ما می‌آموزد که عواقب بی‌حیایی نه تنها بر فرد تأثیر می‌گذارد، بلکه بر جامعه‌ای که به زنان و مردان اجازه می‌دهد بدون محدودیت با هم درآمیزند و مانع وسوسه بین آنها نمی‌شود نیز تأثیر می‌گذارد. اینها عواقب وخیمی هستند که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. تبدیل زنان به ابزاری برای لذت جنسی مردان، آزادی نیست. این نوعی تحقیر انسانی است که اسلام آن را رد می‌کند، زیرا آزادی زنان از طریق شناخت ویژگی‌های شخصی آنها حاصل می‌شود، نه ویژگی‌های جسمی آنها. بنابراین، اسلام آن دسته از زنان آزاد شده از غرب را که همیشه نگران ظاهر، اندام و جوانی خود برای لذت دیگران هستند، به عنوان کسانی می‌بیند که در دام بردگی افتاده‌اند.

زنان در اسلام

 

زن و مرد در نظر خداوند برابرند. آنها در پیشگاه او پاسخگوی اعمال خود خواهند بود و هر کدام در آخرت پاداش ایمان و اعمال نیک خود را دریافت خواهند کرد.

اسلام ازدواج را که یک توافق مشروع و پیوندی مقدس است، تشویق می‌کند. اسلام هر زن را، چه متأهل و چه مجرد، فردی مستقل با حق مالکیت، کسب درآمد و خرج کردن مانند مرد می‌داند. شوهرش پس از ازدواج یا طلاق هیچ حقی بر ثروت او ندارد. او همچنین حق دارد انتخاب کند که با چه کسی ازدواج کند. به دلیل احترام به نسبش، او ملزم به نسبت دادن خود به خانواده شوهرش نیست. اگر در ادامه این رابطه زناشویی هیچ فایده‌ای نبیند، می‌تواند درخواست طلاق کند.

هر مرد و زنی، از نظر اقتصادی، یک شخصیت حقوقی مستقل است و هر یک حق مالکیت، تجارت، ارث، تحصیل و درخواست شغل را دارد، مادامی که این امور هیچ یک از اصول شریعت اسلامی را نقض نکند.

طلب علم برای هر مرد و زن مسلمانی یک فریضه است و علم اسلامی مهمترین این زمینه‌ها است. مشاغل مختلف باید در جامعه برای هر دو جنس وجود داشته باشد. به عنوان مثال، جامعه علاوه بر بسیاری از مشاغل مهم دیگر، به پزشک، معلم، مشاور و مددکار اجتماعی نیاز دارد. هرگاه جامعه‌ای از کمبود پرسنل متخصص رنج می‌برد، بر زنان یا مردان واجب است که در این زمینه‌ها تخصص کسب کنند تا نیازهای جامعه مسلمان را برآورده سازند و در عین حال به اصول اسلامی پایبند باشند.

اسلام زنان را به کسب دانش دینی و تلاش در چارچوب آموزه‌های اسلامی برای ارضای کنجکاوی فکری خود تشویق می‌کند، زیرا سلب حق هر کسی برای کسب دانش، مغایر با آموزه‌های اسلام است.

مرد مسئول تأمین معاش خانواده، محافظت از آن و تأمین نیازهای اساسی آن، مانند غذا، لباس و سرپناه برای همسر، فرزندان و در صورت لزوم، بستگان زن خود است. زن حتی اگر متأهل باشد، در درجه اول مسئولیتی در این زمینه ندارد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «کامل‌ترین مؤمنان از نظر ایمان، کسانی هستند که اخلاق بهتری دارند و بهترین شما کسانی هستند که با زنان خود بهترین رفتار را دارند.»

مردسالاری افراطی

 

بسیاری از مردم اسلام را دینی می‌دانند که مردان را ستایش و زنان را تحقیر می‌کند. برای اثبات این موضوع، آنها به وضعیت زنان در برخی از کشورهای "اسلامی" استناد می‌کنند. با این حال، آنها به اشتباه فرهنگ این مردم را با آموزه‌های ناب اسلامی که آنها پذیرفته‌اند، برابر می‌دانند. جای تاسف است که این اعمال شنیع علیه زنان در بسیاری از فرهنگ‌های جهان همچنان ادامه دارد. زنان در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، زندگی وحشتناکی را تحت سلطه مردانی که بسیاری از حقوق اولیه انسانی را از آنها سلب می‌کنند، سپری می‌کنند. این فقط به کشورهای اسلامی محدود نمی‌شود؛ اسلام دینی است که بی‌عدالتی را محکوم می‌کند.

غیرمنصفانه است که این رویه‌های فرهنگی را بر اساس باورهای مذهبی مردمشان سرزنش کنیم، در حالی که آموزه‌های این دین چنین رفتاری را نمی‌طلبد. اسلام ظلم به زنان را ممنوع کرده و به وضوح بیان می‌کند که هم مردان و هم زنان باید به طور مساوی مورد احترام قرار گیرند.

یکی از این اعمال شنیع، به اصطلاح «قتل ناموسی» است، که در آن مردی، یکی از بستگان زن خود را به دلیل احساس شرم و تحقیر از رفتار او به قتل می‌رساند. اگرچه این عمل بسیار نادر است، اما هنوز هم توسط گروه‌های خاصی در شبه قاره هند، خاورمیانه و جاهای دیگر انجام می‌شود. این عمل مختص مسلمانان و کشورهای «اسلامی» نیست. این یک قتل تمام عیار در اسلام است، زیرا کشتن کسی در چارچوب آنچه قتل ناموسی نامیده می‌شود، برای کسی مجاز نیست. نژادپرستی، تبعیض بر اساس جنسیت و همه اشکال تعصب یا پیش‌داوری در اسلام ممنوع است.

از سوی دیگر، متأسفانه ازدواج اجباری در بسیاری از جوامع سنتی رواج دارد، عملی که اسلام آن را ممنوع کرده است. وقتی برخی از پدران در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دختران خود را مجبور به ازدواج کردند و سپس به ایشان شکایت کردند، ایشان ازدواج آنها را باطل کردند یا به آنها حق فسخ دادند، حتی اگر قبلاً ازدواج کرده بودند. این امر سابقه روشنی برای قوانین اسلامی در مورد آزادی انتخاب در ازدواج ایجاد کرد و به این رسم ظالمانه پایان داد. با این حال، متأسفانه، هنوز هم در بسیاری از نقاط جهان امروز، از جمله تعدادی از کشورهای "مسلمان"، این رسم اجرا می‌شود. اگرچه این رسم تقریباً در همه کشورها جرم محسوب می‌شود، بسیاری از زنان در جوامع سنتی یا حقوق خود را نمی‌دانند یا از مطالبه آن می‌ترسند. همه این رسومات، قوانین اسلامی را نقض می‌کنند و ریشه‌کن کردن آنها از جوامعشان بر عهده مسلمانان است.

شکی نیست که اسلام نسبت به تنوع فرهنگی تساهل دارد. اسلام به حذف سبک زندگی اقوام مختلف اعتقادی ندارد و همچنین مردم را هنگام پذیرش هویت فرهنگی خود مجبور به ترک آن نمی‌کند. با این حال، هنگامی که آن اعمال فرهنگی برخی از مردم با قوانین اسلامی در تضاد باشد یا آنها را از حقوق ذاتی و غیرقابل انکاری که خداوند به آنها اعطا کرده است، مانند حق انتخاب، محروم کند، ترک آن اعمال به یک وظیفه دینی تبدیل می‌شود.

متأسفانه، اصطلاح «دولت اسلامی» لزوماً به این معنی نیست که دولت یا مردم آن دولت از قوانین اسلامی پیروی می‌کنند.

اسلام و علم

 

اسلام کاتالیزوری بود برای نجات اعراب از وضعیت سردرگمی که در آن زندگی می‌کردند و برای تبدیل آنها به یک جهش کیفی، حامل بزرگترین پیام شناخته شده برای بشریت؛ پیام جاودانه اسلام، که با دیدگاهی جامع از یک زندگی صحیح و شرافتمندانه در پرتو دیدگاه اسلام نسبت به انسان، جهان و زندگی آمده بود. این منجر به تمدن عظیم اسلامی شد که بر پایه‌های محکمی بنا شده و جلوه‌های مختلفی از پیشرفت بشر را در زمینه‌های مختلف زندگی ایجاد کرده است. بنابراین، پایه‌هایی وجود دارد که تمدن اسلامی بر آنها بنا شده است، همانطور که جلوه‌هایی وجود دارد که از طرف آن سخن می‌گویند و تأثیر عظیم آن را منعکس می‌کنند. مبانی تمدن اسلامی مجموعه‌ای از پایه‌ها وجود دارد که تمدن اسلامی بر آنها بنا شده است، از جمله: قرآن کریم، که الهام‌بخش اصلی تمدن اسلامی محسوب می‌شود، زیرا هر علمی ریشه در قرآن دارد. سنت شریف نبوی، که نقش مفصلی در بیشتر جنبه‌های زندگی ایفا کرد. ایمان به خداوند متعال و مسائل مختلفی که از آن منشعب می‌شود مربوط به رفتار و نظم خوب مسلمانان در زندگی است. و مجموعه‌ای از علوم که در خدمت قرآن کریم و سنت نبوی ادغام شدند، که مملو از هزاران عنوان است. نظام اخلاقی بزرگی که اسلام به ارمغان آورد، که دلیل اصلی گسترش و ورود آن به نقاط مختلف اروپا بود. مجموعه‌ای از اصول بزرگ که از پیام اسلام سرچشمه گرفت، مانند اصول آزادی، برابری و مشورت، و الگوهای رفتاری بی‌نظیر و شگفت‌انگیز مرتبط با آنها، که اثرات آن هنوز در ذهن بشر وجود دارد. جنبه‌هایی از تمدن عربی-اسلامی. ذکر اعراب در ارتباط با تمدن اسلامی جای تعجب نیست. قرآن کریم به زبان عربی نازل شد و ملت عرب مفتخر به رساندن پیام اسلام به جهان بود. تمدن اسلامی بیانگر واکنش بزرگ اعراب و رساندن پیام جاودانه اسلام به آنها بود و این افتخاری برای آنهاست. از جمله مظاهر تمدن عربی-اسلامی: تأسیس دفاتر اداری، که شامل سوابق حقوق و دستمزد، لیست کارگران، کمک‌های مالی مختلف، درآمدها و هزینه‌ها و موارد دیگر می‌شود. زبان دفاتر اداری در زمان خلیفه عبدالملک بن مروان، زمانی که عربی شد، پس از آنکه زبان مناطق بود، متحد شد. ضرب سکه: این جایگزین ارزهای ایرانی و رومی شد که در زمان خلیفه عمر بن خطاب ضرب می‌شدند. در زمان عبدالملک بن مروان ضرابخانه‌ای تأسیس شد و مسلمانان در قرن ۷۶ هجری قمری دارای یک ارز واحد بودند. ظهور یک سیستم قضایی مناسب: قوه قضائیه از فرماندار ارتقا یافت و گسترش یافت تا شامل یک قاضی متخصص در قوه قضائیه شود. هیئت رسیدگی به شکایات: هیئت رسیدگی به شکایات اقتدار برتر نسبت به قاضی داشت و هدف آن مهار تخلفات قدرتمندان، فرمانداران، شاهزادگان و سایر مقامات ارشد بود. سیستم حسبه: نقش حسبه که به عنوان حکم امر به معروف و نهی از منکر شناخته می‌شود، نظارت بر اخلاق عمومی و اطمینان از پایبندی بازرگانان به قیمت‌ها و وزن‌ها در بازارها بود. سیستم پستی: این سیستم به تدریج با استفاده از اسب، قاطر، کشتی، پستچی، کبوتر نامه‌بر و سایر وسایل توسعه یافت. چراغ‌های راهنمایی: این سیستم با روشن کردن آتش در امتداد ساحل، زیرا دریا یک مرکز حمل و نقل دریایی شناخته شده بود، به دست می‌آمد. نیروی دریایی اسلامی: اولین ناوگان اسلامی در زمان سلطنت عثمان بن عفان توسط معاویه بن ابی سفیان تأسیس شد. سپس این ناوگان به یک مرکز کشتی‌سازی در شام تبدیل شد و در نتیجه دریای مدیترانه تحت کنترل اعراب قرار گرفت. نگارش و تدوین علوم: اولین کسانی که در این زمینه سرآمد بودند، کاتبان وحی بودند که قرآن کریم را به صورت خطی حفظ می‌کردند، به طوری که قرآن کریم هم به صورت خطی و هم در قلب‌ها حفظ می‌شد. فرآیند گردآوری قرآن کریم، فرآیندی پیشگامانه و مبتنی بر یک روش علمی دقیق بود که توسط عبدالله بن عباس (رضی الله عنه) رهبری می‌شد. او به دنبال نهایت دقت بود که بر اساس آن، آنچه در خطوط نوشته شده بود با آنچه در قلب‌ها حفظ شده بود، و همچنین عدم پذیرش هیچ بخش مکتوب یا حفظ شده‌ای از قرآن کریم مگر با شهادت دو شاهد، پس از شهادت تعداد زیادی از حافظان قرآن در جنگ یمامه، بنا نهاده شده بود. سپس مرحله نسخه‌برداری از قرآن کریم در دوران عثمان بن عفان، با وجود اختلاف نظر غیرعرب‌ها در قرائت قرآن کریم و آشفتگی‌های احتمالی ناشی از آن، فرا رسید. عثمان (رضی الله عنه) کمیته‌ای را برای نسخه‌برداری از قرآن کریم در هفت نسخه تشکیل داد که در مناطق اسلامی توزیع شد. تدوین سنت نبوی: در تدوین سنت نبوی نهایت دقت رعایت شد، تا جایی که ملت عرب، ملت سلسله سند نامیده شد که به سلسله سند پیوسته در روایت حدیث شریف اشاره دارد. ظهور ریاضیات: مسلمانان در ریاضیات سرآمد بودند و خوارزمی مخترع جبر بود. مسلمانان همچنین در هندسه تحلیلی سرآمد بودند و راه را برای حساب دیفرانسیل و انتگرال در ریاضیات هموار کردند. در میان ریاضیدانان مسلمان، خوارزمی، البرومی و دیگران بودند که بیشتر آثار آنها به زبان‌های خارجی ترجمه شد. پیشرفت در پزشکی: بسیاری از پزشکان عرب در پزشکی سرآمد بودند، مانند رازی، ابن سینا و دیگران. اعراب به آنچه سایر ملل در زمینه پزشکی داشتند راضی نبودند، بلکه آن را اصلاح و به آن افزودند. پیشرفت در جغرافیا: بسیاری از مسلمانان عرب در این زمینه سرآمد بودند، مانند ادریسی، بکری، ابن بطوطه، ابن جبیر و دیگران. معماری اسلامی: خلاقیت اعراب در ساخت مساجد و مدارس بیان شد. وظیفه و مسئولیت مسلمانان در قبال تمدن خود همانطور که مشاهده می‌کنیم، مسلمانان از طریق اسلام بزرگ خود، منبع درخشش تمدنی و انسانی در سراسر جهان بوده‌اند، زیرا نور تمدن آنها به علم منتقل شده است. این به دلیل درک آنها از پیام بزرگ اسلام و درک نقش بزرگی بود که بر عهده آنها گذاشته شده بود. آنها از دستورات پروردگارشان پیروی کردند و واقعاً پیام خود را اجرا کردند. کتاب‌های آنها به زبان‌های دیگر ترجمه و در مدارس ملل دیگر تدریس می‌شد. وقتی قطب‌نمای ملت به طور کلی منحرف شد، اعراب و تمدن آنها رو به زوال رفت. امروز، در بحبوحه پیشرفت‌های علمی بزرگ، وظیفه و مسئولیتی بر عهده همه است که دوباره برخیزند، هر کس در جایگاه کاری و زمینه تخصصی خود، از آموزش و پرورش، سیستم‌ها و ابزارهای آن شروع کند، از دوران و فناوری‌های مختلف آن عبور کند و به رسانه‌ها و نقش بزرگ آن پایان دهد. ملت ما، به واسطه اسلام و اصالت عربیت خود، قوی است. ما ملتی هستیم که ستون فقرات و عزت آن جز با آنچه خداوند به آن عزت داده است، از طریق قرآن و سنت شریف نبوی، نمی‌تواند صاف شود.

اسلام و جهاد

 

جهاد به معنای مبارزه با نفس برای ترک گناه، مبارزه مادر برای تحمل درد بارداری، کوشش دانشجو در تحصیل، مبارزه برای دفاع از مال و ناموس و دین، حتی مداومت بر عباداتی مانند روزه گرفتن و نماز اول وقت، نوعی جهاد محسوب می‌شود.
ما دریافته‌ایم که معنای جهاد، آنطور که برخی آن را درک می‌کنند، کشتن غیرمسلمانان بی‌گناه و صلح‌جو نیست.
اسلام برای زندگی ارزش قائل است. جنگیدن با افراد صلح‌جو و غیرنظامی جایز نیست. اموال، کودکان و زنان حتی در طول جنگ نیز باید محافظت شوند. همچنین مثله کردن یا مثله کردن مردگان جایز نیست، زیرا این کار جزو اخلاق اسلامی نیست.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در میدان عمل، مسلمانان را به سوی مفهوم والای جهاد هدایت می‌کرد، اهداف آن را تعیین می‌نمود و احکام و ضوابط آن را از طریق موارد زیر تعمیم می‌داد:

اول: گسترش دامنه مفهوم جهاد

ما در سنت نبوی تأکیدی بر معانی گسترده و متنوع جهاد می‌یابیم، به طوری که این مفهوم به تصویر رویارویی با دشمن در میدان نبرد محدود نمی‌شود. اگرچه این عرصه وسیع‌تری است که معنای جهاد در آن به کار می‌رود و معنای مورد نظر در بیشتر متون ذکر شده در این فصل است، سنت نبوی ما را از مفاهیم دیگری از جهاد آگاه می‌کند که به عنوان مقدمه‌ای برای رسیدن به این تصویر عمل می‌کنند.
از جمله این موارد می‌توان به جهاد با نفس در طاعت خدا اشاره کرد. بخاری در صحیح خود فصلی با عنوان «کسی که در طاعت خدا با نفس خود جهاد می‌کند» آورده است و حدیث فضاله بن عبید (رضی الله عنه) را آورده است که می‌گوید: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که می‌فرمود: «کسی که جهاد می‌کند، با نفس خود جهاد می‌کند.» بلکه او جهاد با نفس در طاعت و بازداشتن آن از نافرمانی را جهاد می‌دانست، زیرا نفس به دلیل تمایلش به تنبلی در طاعت و میل به نافرمانی، در واقع دشمن انسان محسوب می‌شود. بنابراین، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به دلیل دشواری غلبه بر هوس‌ها، مقابله با این نفس را جهاد می‌دانست. در واقع، ممکن است از غلبه بر دشمن در میدان نبرد دشوارتر باشد. در واقع، جهاد با نفس اساس جهاد با دشمن است و بدون جهاد اول با نفس نمی‌توان به آن دست یافت.
از جمله این موارد عبارتند از: گفتن حق، امر به معروف و نهی از منکر، به ویژه اگر این کار در مقابل کسی انجام شود که قدرتش در میان صاحبان قدرت ترس دارد، همانطور که در حدیث ابوسعید خدری (رضی الله عنه) آمده است که گفت: رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «بزرگترین جهاد، سخن حق گفتن در مقابل حاکم ظالم است.» ترمذی در سنن خود روایت کرده است. در المعجم الاوسط، از ابن عباس نقل شده است که گفت: رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «سید الشهدا در روز قیامت حمزه بن عبدالمطلب و مردی است که در مقابل حاکم ظالم می‌ایستد و او را نهی و امر می‌کند و کشته می‌شود.» زیرا هر کس که در گفتن حق برای حمایت از مظلوم یا اقامه حق یا نهی از منکر ضعیف باشد، در امور دیگر ضعیف‌تر است. مسلمانان در این نوع جهاد، یا به دلیل تمایل به مال دنیا یا ترس از آسیبی که به آنها خواهد رسید، ضعیف شده‌اند. و تنها کسی که باید از او یاری خواست، خداست.
حج مقبول یکی از اقسام جهاد برای زنان مسلمان است، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را نوعی جهاد برای زنان مسلمان قرار داده است، همانطور که در حدیث مادرمان عایشه رضی الله عنها آمده است که گفت: «ای رسول خدا، ما جهاد را بهترین عمل می‌دانیم. آیا نباید جهاد کنیم؟» ایشان فرمودند: «نه، بلکه بهترین جهاد، حج مقبول است.» این روایت را بخاری در صحیح خود آورده است. زیرا حج مقبول مستلزم مبارزه با نفس و شیطان، تحمل سختی‌های مختلف و فدا کردن مال و جان در راه آن است.
بنابراین، پیامبر صلی الله علیه و آله خدمت به والدین و تلاش برای تأمین معاش خود و خانواده را جهاد در راه خدا نامید، که مفهوم جهاد را بسیار گسترده‌تر از آنچه در تصویر ذهنی برخی وجود دارد، می‌کند. در واقع، می‌توانیم به طور کلی هر چیزی را که به معنای وظایف اجتماعی صریح بیان شده است که برای این ملت در زمینه‌های نظامی، صنعتی، فناوری و سایر جنبه‌های رنسانس فرهنگی مسلمانان کفایت می‌کند، تا زمانی که هدف آن دستیابی به جانشینی دین خدا در زمین باشد، در جهاد در راه خدا گنجانده شود.

دوم: گسترش ابزار و وسایل جهاد.

از آنچه گفته شد، برای ما روشن شد که مفهوم جهاد در راه خدا گسترده است و بسیاری از جنبه‌های خیر را در بر می‌گیرد. آنچه باقی می‌ماند، روشن کردن مفهوم گسترده ابزارها و وسایلی است که جهاد در راه خدا با آنها محقق می‌شود، تا کسی گمان نکند که اگر از نظر جسمی قادر به جهاد نیست، در انجام وظیفه خود کوتاهی کرده است. بلکه ابزارهای جهاد به اندازه مفهوم خود جهاد گسترده هستند. اینها درجات و مراتبی هستند که یک مسلمان با توجه به شرایط و اوضاع و احوال، از یک رتبه به رتبه دیگر ارتقا می‌یابد، همانطور که در حدیث عبدالله بن مسعود آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «هیچ پیامبری نیست که خداوند قبل از من به سوی امتی فرستاده باشد، مگر اینکه حواریون و یارانی از امتش داشته که سنت او را گرفته‌اند و از دستوراتش پیروی کرده‌اند. سپس، پس از آنها، جانشینانی می‌آیند که می‌گویند آنچه را که انجام نمی‌دهند و انجام می‌دهند آنچه را که به آن مأمور نشده‌اند. پس هر که با دستش با آنها جهاد کند، مؤمن است و هر که با زبانش با آنها جهاد کند، مؤمن است و هر که با قلبش با آنها جهاد کند، مؤمن است و فراتر از آن، ذره‌ای ایمان وجود ندارد.» این روایت را مسلم در صحیح خود آورده است.
نووی در شرح خود بر مسلم می‌گوید: در مورد حواریون مذکور اختلاف نظر وجود دارد. ازهری و دیگران گفته‌اند: آنها مخلصان و برگزیدگان پیامبران هستند و مخلصان کسانی هستند که از هر عیبی پاک شده‌اند. برخی دیگر گفته‌اند: یاران آنها. همچنین گفته شده: مجاهدین. همچنین گفته شده: کسانی که برای خلافت پس از آنها شایسته هستند. (خُلُف) با ضمه روی خاء جمع خُلُف با سکون روی لام است و کسی است که با بدی مخالفت می‌کند. اما با فتحه روی لام، کسی است که با خوبی مخالفت می‌کند. این قول مشهورتر است.
دلیل حدیث بر آنچه که ما با آن سر و کار داریم، مراتب و ابزارهایی است که پیامبر صلی الله علیه و آله به آنها اشاره کرده و فرموده است که جهاد به ترتیب توانایی و قابلیت انجام می‌شود، همانطور که در فرموده ایشان آمده است: «پس هر که با دست خود با آنها جهاد کند، مؤمن است و هر که با زبان خود با آنها جهاد کند، مؤمن است و هر که با قلب خود با آنها جهاد کند، مؤمن است و فراتر از اینها ذره‌ای ایمان نیست.»
اولین چیزی که به وسیله‌ی آن حاصل می‌شود: جهاد با دست برای هر کس که از صاحبان قدرت یا اختیار قادر است، یا با زبان برای هر کس که از صاحبان رأی، اندیشه و رسانه قادر است، که امروزه به یکی از وسیع‌ترین عرصه‌ها و ابزارهای جهاد با زبان تبدیل شده است، و آن با بیان حقیقتی است که خداوند از خلقت می‌خواهد، و دفاع از اصول قطعی و روشن دین، و به همین ترتیب تا زمانی که کار به انکار در قلب ختم شود، در حالی که ناتوانی کامل وجود دارد. این درجه از انکار تا زمانی که توانایی انجام آنچه قبل از آن بوده وجود نداشته باشد، از بین نمی‌رود؛ زیرا همه می‌توانند آن را انجام دهند و این گواه بر چیزی است که از ایمان در قلب بنده باقی مانده است!!
از جمله مواردی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر وسعت ابزار و وسایل جهاد تأکید فرموده، چیزی است که در مسند به نقل از انس آمده است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «با مشرکان با اموال و جان‌هایتان و زبان‌هایتان جهاد کنید.» سند آن طبق موازین مسلم صحیح است.

سوم: اهداف جنگ در اسلام:

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای اصلاح مفهوم جنگ در زندگی جامعه عرب آمد، مفهومی که بر اساس حملات قبیله‌ای بود که در میان آنها بر پایه‌های پیش از اسلام رخ می‌داد. او جنگی را بنیان نهاد که بزرگترین هدف آن تنها بالا بردن کلمه الله بود. او تمام اهداف پیش از اسلام مانند انتقام، فخرفروشی، حمایت از پسرعموها، تصاحب ثروت و مالکیت و تحقیر بردگان را از قلب‌های آنها پاک کرد. این اهداف دیگر در منطق نبوی که از وحی آسمانی سرچشمه می‌گرفت، ارزشی نداشتند. او به آنها گفت، همانطور که در حدیث ابوموسی اشعری (رضی الله عنه) آمده است، مردی بادیه‌نشین نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: ای رسول خدا، مردی برای غنیمت می‌جنگد، مردی برای به یاد ماندن می‌جنگد و مردی برای دیده شدن می‌جنگد، پس چه کسی در راه خدا می‌جنگد؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر که برای برتری کلمه الله بجنگد، پس او در راه خدا می‌جنگد.» مسلم در صحیح خود روایت کرده است.
این هدف با دعوت مردم به اسلام و رفع موانع این دعوت عادلانه محقق می‌شود، تا مردم بتوانند درباره اسلام بشنوند و آن را بیاموزند. سپس آنها مختارند که آن را بپذیرند و در آن وارد شوند یا در سایه آن با آرامش زندگی کنند. با این حال، اگر آنها تصمیم بگیرند که مردم را از دعوت به اسلام بازدارند، چاره‌ای جز جنگیدن با آنها نیست، همانطور که نووی رحمه الله در روضة الطالبین می‌گوید: «جهاد دعوتی قهری است، بنابراین باید تا حد امکان آن را انجام داد تا کسی جز مسلمان یا فرد صلح‌جو باقی نماند.»
جنگ در اسلام برای ریشه‌کن کردن کفار از روی زمین تجویز نشده است، زیرا این امر با اراده جهانی خداوند در تضاد است. بنابراین، اسلام کشتن کسی را که به طور مطلق کافر توصیف شده است، مجاز نمی‌داند. بلکه فرد باید جنگجو، مهاجم و حامی مسلمانان باشد. ابن تیمیه می‌گوید: «گفته پیامبر صلی الله علیه و آله: «به من دستور داده شده است که با مردم بجنگم تا زمانی که شهادت دهند که خدایی جز خدا نیست و من رسول خدا هستم. اگر این کار را انجام دهند، خون و اموالشان از من محفوظ است مگر به حق و حسابشان با خداست.» این اشاره به هدفی است که جنگیدن با آنها را برای آن جایز می‌داند، به طوری که اگر این کار را انجام دهند، جنگیدن با آنها حرام است. معنایش این است: من به جنگیدن جز برای این هدف مأمور نشده‌ام. این به این معنی نیست که به من دستور داده شده است که با همه برای این هدف بجنگم، زیرا این خلاف نص و اجماع است. او هرگز این کار را نکرد، بلکه رویه او این بود که هر کس با او صلح می‌کرد، با او نمی‌جنگید.»
بنابراین، مفهوم جهاد، طبق منطق نبوی، یک سیستم یکپارچه از احکام، آموزه‌ها، اهداف والا و ابزارها و وسایل متنوع مطابق با شرایط و اوضاع است. این یک فرآیند بداهه و تابع هوی و هوس و سیاست نیست، بلکه یک شریعت ثابت و یک فریضه ثابت است. در سنت نبوی ناب، والاترین کاربرد جهاد با مفهوم جامع، ابزارهای گسترده و اهداف عمیق آن وجود دارد. هیچ تجربه جهادی نمی‌تواند ثمر دهد مگر اینکه با اجرای درست نبوی این فریضه بزرگ اداره شود.

اسلام و تروریسم

 

بالاترین نرخ فحشا در جهان:

۱. تایلند (بودیسم)
۲. دانمارک (مسیحی)
۳ - ایتالیایی (مسیحی)
۴. آلمانی (مسیحی)
۵. فرانسوی (مسیحی)
۶. نروژ (مسیحی)
۷. بلژیک (مسیحی)
۸. اسپانیایی (مسیحیت)
۹. بریتانیا (مسیحی)
۱۰. فنلاند (مسیحی)

بالاترین نرخ سرقت در جهان:

۱- دانمارک و فنلاند (مسیحی)
۲. زیمبابوه (مسیحی)
۳- استرالیا (مسیحی)
۴- کانادا (مسیحی)
۵. نیوزیلند (مسیحی)
۶- هند (هندوئیسم)
۷ - انگلستان و ولز (مسیحی)
۸ - ایالات متحده (مسیحی)
۹ - سوئد (مسیحی)
۱۰ - آفریقای جنوبی (مسیحی)

بالاترین نرخ اعتیاد به الکل در جهان:

۱) مولداوی (مسیحی)
۲) بلاروسی (مسیحی)
۳) لیتوانی (مسیحی)
۴) روسیه (مسیحی)
۵) جمهوری چک (مسیحی)
۶) اوکراینی (مسیحی)
۷) آندورا (مسیحی)
۸) رومانی (مسیحی)
۹) صربی (مسیحی)
۱۰) استرالیا (مسیحی)

بالاترین نرخ قتل در جهان:

۱- هندوراس (مسیحی)
۲. ونزوئلا (مسیحی)
۳. بلیز (مسیحیت)
۴ - سالوادور (مسیحی)
۵ - گواتمالا (مسیحی)
۶. آفریقای جنوبی (مسیحی)
۷. سنت کیتس و نویس (مسیحی)
۸- باهاما (مسیحی)
۹- لسوتو (مسیحی)
۱۰- جامائیکا (مسیحی)

خطرناک‌ترین باندهای تبهکاری جهان:

۱. یاکوزا (بی‌دین)
۲ - آگبیروس (کریستین)
۳ - وا سینگ (مسیحی)
۴ - جامائیکا باس (مسیحی)
۵ - پریمرو (کریستین)
۶. انجمن برادری آریایی (مسیحی)

بزرگترین باندهای مواد مخدر در جهان:

1 – پابلو اسکوبار – کلمبیا (مسیحی)
۲ – آمادو کاریو – کلمبیا (کریستین)
۳ - کارلوس لدر ژرمن (کریستین)
۴ – گریزلدا بلانکو – کلمبیا (مسیحی)
۵ – خواکین گوزمن – مکزیک (مسیحی)
۶ – رافائل کارو – مکزیک (کریستین)

بعد می‌گویند اسلام عامل خشونت و تروریسم در جهان است و می‌خواهند ما این را باور کنیم.

چه کسی جنگ جهانی اول را آغاز کرد؟

اونا مسلمون نیستن..

چه کسی جنگ جهانی دوم را آغاز کرد؟

اونا مسلمون نیستن..

چه کسی حدود ۲۰ میلیون بومی استرالیایی را کشت؟

اونا مسلمون نیستن..

چه کسی بمب‌های هسته‌ای را روی هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن انداخت؟

اونا مسلمون نیستن..

چه کسی حدود ۱۰۰ میلیون بومی آمریکایی را در آمریکای جنوبی کشت؟

اونا مسلمون نیستن..

چه کسی حدود ۵۰ میلیون بومی آمریکایی را در آمریکای شمالی کشت؟

اونا مسلمون نیستن..

چه کسی بیش از ۱۸۰ میلیون آفریقایی را به عنوان برده از آفریقا ربود، که ۸۸۱٪ آنها جان باختند و به اقیانوس‌ها انداخته شدند؟

اونا مسلمون نیستن..

اول، ما باید تروریسم را تعریف کنیم یا بفهمیم که تروریسم برای غیرمسلمانان چیست.

اگر یک غیرمسلمان عمل تروریستی انجام دهد، جرم است. اما اگر یک مسلمان آن را انجام دهد، تروریسم است.

باید از برخورد با استانداردهای دوگانه دست برداریم.
اونوقت میتونی منظور حرفمو بفهمی.

نقشه پراکندگی مسلمانان در جهان

 

تاریخ گسترش اسلام تقریباً ۱۴۴۲ سال طول می‌کشد. فتوحات مسلمانان پس از درگذشت پیامبر اکرم (ص) منجر به ظهور خلافت اسلامی شد که مأموریت گسترش اسلام در یک منطقه جغرافیایی وسیع را از طریق فتوحات اسلامی بر عهده گرفت. گرایش به اسلام توسط فعالیت‌های تبلیغی، به ویژه فعالیت‌های امامان، که با مردم محلی برای انتشار آموزه‌های دینی در می‌آمیزند، تقویت شد. این خلافت اولیه، همراه با اقتصاد و تجارت اسلامی، عصر طلایی اسلام و دوران فتوحات اسلامی، منجر به گسترش اسلام فراتر از مکه به سمت اقیانوس هند، اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام شد و جهان اسلام را ایجاد کرد. تجارت نقش مهمی در گسترش اسلام به بسیاری از نقاط جهان، به ویژه از طریق بازرگانان هندی در جنوب شرقی آسیا، ایفا کرد.

ظهور سریع امپراتوری‌ها و سلسله‌های اسلامی، مانند امویان، عباسیان، فاطمیان، مملوکان، سلجوقیان و ایوبیان، از بزرگترین و قدرتمندترین امپراتوری‌های جهان بودند. سلطنت‌های آجوران و عدال، پادشاهی‌های ثروتمند مالی در شمال آفریقا، سلطنت‌های دهلی، دکن و بنگال، امپراتوری‌های مغول و درانی، پادشاهی میسور و نظام حیدرآباد در شبه قاره هند، غزنویان، غوریان، سامانیان، تیموریان و صفویان در ایران و امپراتوری عثمانی در آناتولی، مسیر تاریخ را عمیقاً تغییر دادند. مردم جهان اسلام مراکز فرهنگی و آموزشی پیشرفته بسیاری را با شبکه‌های تجاری گسترده تأسیس کردند و کاوشگران، دانشمندان، شکارچیان، ریاضیدانان، پزشکان و فیلسوفان در عصر طلایی اسلام نقش داشتند. رنسانس تیموریان و گسترش اسلام به جنوب و شرق آسیا، فرهنگ‌های اسلامی جهان‌وطنی و التقاطی را در شبه قاره هند، مالزی، اندونزی و چین پرورش داد.

تا سال ۲۰۱۶، ۱.۶ میلیارد مسلمان وجود داشت که از هر چهار نفر در جهان، یک نفر مسلمان است و اسلام را به دومین دین بزرگ تبدیل می‌کند. از نوزادانی که بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ متولد شده‌اند، ۳۱٪ مسلمان بوده‌اند و اسلام در حال حاضر سریع‌ترین رشد را در بین ادیان بزرگ جهان دارد.

اسلام دومین دین بزرگ جهان است. طبق یک مطالعه در سال ۲۰۲۳، تعداد مسلمانان به ۲ میلیارد نفر می‌رسد که تقریباً ۲۵۱٪ از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. اکثر مسلمانان یا سنی (۸۰-۹۰۱TP3T، تقریباً ۱.۵ میلیارد نفر) یا شیعه (۱۰-۲۰۱TP3T، تقریباً ۱۷۰-۳۴۰ میلیون نفر) هستند. اسلام دین غالب در آسیای مرکزی، اندونزی، خاورمیانه، آسیای جنوبی، شمال آفریقا، ساحل و برخی دیگر از مناطق آسیا است. منطقه متنوع آسیا و اقیانوسیه بزرگترین جمعیت مسلمان جهان را دارد و از خاورمیانه و شمال آفریقا پیشی گرفته است.

تقریباً ۳۱۱ میلیون مسلمان اصالتاً اهل آسیای جنوبی هستند که آسیای جنوبی را به منطقه‌ای با بزرگترین جمعیت مسلمان در جهان تبدیل می‌کند. در این منطقه، مسلمانان پس از هندوها دومین گروه بزرگ هستند و مسلمانان در پاکستان و بنگلادش اکثریت را تشکیل می‌دهند، اما در هند چنین نیست.

کشورهای مختلف آفریقایی-آسیایی (شامل عرب، بربر)، ترک و فارسی زبان در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA)، جایی که اسلام دین غالب در همه کشورهای آن به جز اسرائیل است، حدود ۲۳۱TP3T از کل جمعیت مسلمانان را در خود جای داده‌اند.

کشوری که بیشترین جمعیت مسلمان را دارد، اندونزی در جنوب شرقی آسیا است که به تنهایی ۱۳۱،۳۳۳ مسلمان در جهان دارد. مسلمانان در جنوب شرقی آسیا سومین جمعیت بزرگ مسلمانان در جهان را تشکیل می‌دهند. در مجمع‌الجزایر مالایی، مسلمانان در هر کشوری به جز سنگاپور، فیلیپین و تیمور شرقی اکثریت را دارند.

تقریباً ۱۵۱ هزار و ۵۰۰ مسلمان در کشورهای جنوب صحرای آفریقا ساکن هستند و جوامع مسلمان بزرگی در قاره آمریکا، قفقاز، چین، اروپا، فیلیپین و روسیه وجود دارند.

اروپای غربی میزبان بسیاری از جوامع مهاجر مسلمان است، جایی که اسلام دومین دین بزرگ پس از مسیحیت است و ۶۱٪ از کل جمعیت یا تقریباً ۲۴ میلیون نفر را تشکیل می‌دهد. گرویدن به اسلام و جوامع مهاجر مسلمان تقریباً در هر نقطه از جهان یافت می‌شود.

گفتگوی بین ادیان

 

بله، اسلام در دسترس همه است. هر کودکی با فطرت درست خود به دنیا می‌آید و بدون هیچ واسطه‌ای خدا را می‌پرستد. (مسلمان)... او خدا را مستقیماً و بدون دخالت والدین، مدرسه یا هیچ مرجع دینی، تا سن بلوغ می‌پرستد، زمانی که مسئول و پاسخگوی اعمال خود می‌شود. در آن زمان، یا مسیح را واسطه بین خود و خدا قرار می‌دهد و مسیحی می‌شود، یا بودا را واسطه قرار می‌دهد و بودایی می‌شود، یا کریشنا را واسطه قرار می‌دهد و هندو می‌شود، یا محمد را واسطه قرار می‌دهد و کاملاً از اسلام منحرف می‌شود، یا بر دین فطرت باقی می‌ماند و تنها خدا را می‌پرستد. پیرو پیام محمد، که از جانب پروردگارش آورده است، دین حقیقی است که مطابق با فطرت سالم انسانی است. هر چیزی غیر از این انحراف است، حتی اگر محمد را واسطه بین انسان و خدا قرار دهد.

اگر مردم عمیقاً فکر کنند، متوجه می‌شوند که تمام مشکلات و اختلافات بین فرقه‌های مذهبی و خود ادیان به دلیل واسطه‌هایی است که مردم بین خود و خالق خود استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، فرقه‌های کاتولیک، فرقه‌های پروتستان و دیگران، و همچنین فرقه‌های هندو، در نحوه ارتباط با خالق اختلاف دارند، نه در مفهوم وجود خالق. اگر همه آنها مستقیماً خدا را می‌پرستیدند، متحد می‌شدند.

برای مثال، در زمان حضرت ابراهیم (علیه السلام)، هر کسی که تنها خالق را می‌پرستید، پیرو دین اسلام بود که دین حق است. با این حال، هر کسی که کاهن یا قدیسی را به جای خدا انتخاب می‌کرد، پیرو باطل بود. پیروان ابراهیم (علیه السلام) موظف بودند که تنها خدا را بپرستند و شهادت دهند که خدایی جز خدا نیست و ابراهیم پیامبر خداست. خداوند موسی (علیه السلام) را فرستاد تا پیام ابراهیم را تأیید کند. پیروان ابراهیم (علیه السلام) موظف بودند پیامبر جدید را بپذیرند و شهادت دهند که خدایی جز خدا نیست و موسی و ابراهیم پیامبران خدا هستند. به عنوان مثال، هر کسی که در آن زمان گوساله را می‌پرستید، پیرو باطل بود.

وقتی عیسی مسیح علیه السلام برای تصدیق رسالت موسی علیه السلام آمد، پیروان موسی موظف بودند به مسیح ایمان بیاورند و از او پیروی کنند، شهادت دهند که خدایی جز خدا نیست و مسیح، موسی و ابراهیم فرستادگان خدا هستند. هر که به تثلیث ایمان داشته باشد و مسیح و مادرش، مریم صدیقه را بپرستد، در گمراهی است.

وقتی محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای تصدیق پیام پیامبران پیش از خود آمد، پیروان عیسی و موسی موظف بودند پیامبر جدید را بپذیرند و شهادت دهند که خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد، عیسی، موسی و ابراهیم فرستادگان خدا هستند. هر کسی که محمد را بپرستد، از او شفاعت بخواهد یا از او کمک بخواهد، پیرو باطل است.

اسلام اصول ادیان الهی پیش از خود و زمان خود را که توسط پیامبران آورده شده و متناسب با زمان خود بوده است، تأیید می‌کند. با تغییر نیازها، مرحله جدیدی از دین پدیدار می‌شود، مرحله‌ای که در ریشه‌های خود موافق و در شریعت خود متفاوت است و به تدریج با نیازهای متغیر سازگار می‌شود. دین متأخر، اصل اساسی توحید دین متقدم را تأیید می‌کند. مؤمن با اتخاذ مسیر گفتگو، حقیقت منبع واحد پیام خالق را درک می‌کند.

گفتگوی بین ادیان باید از این مفهوم اساسی آغاز شود تا بر مفهوم یک دین حقیقی و بی‌اعتباری هر چیز دیگری تأکید شود.

گفتگو دارای مبانی و اصول وجودی و ایمانی است که ایجاب می‌کند مردم به آنها احترام بگذارند و برای برقراری ارتباط با دیگران بر اساس آنها عمل کنند. هدف این گفتگو از بین بردن تعصب و پیش‌داوری است که صرفاً فرافکنی‌های کورکورانه و وابستگی‌های قبیله‌ای هستند که بین مردم و توحید حقیقی و خالص قرار می‌گیرند و منجر به درگیری و ویرانی می‌شوند، همانطور که واقعیت فعلی ما چنین است.

چگونه یک نفر به اسلام روی می‌آورد؟

 

گرویدن به اسلام نیازی به هیچ مراسم پیچیده‌ای ندارد. هر کسی که می‌خواهد به اسلام بگرود، باید شهادتین را بگوید: «أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أن محمداً رسول الله». او باید این شهادتین را صادقانه، با یقین و با علم به معنای آن بگوید. او باید این را بدون تعیین محل خاصی برای تلفظ آن یا بدون نیاز به عالمی برای تلفظ آن در مقابل خود بگوید. به سادگی با تلفظ آن، فرد مسلمان می‌شود و همان حقوق مسلمانان و همان وظایف و تکالیف مسلمانان را خواهد داشت.

وضو گرفتن برای هر کسی که می‌خواهد مسلمان شود لازم نیست، اما یکی از مستحباتی است که برخی از علما مستحب بودن آن را بیان کرده‌اند.

پس از گفتن شهادتین، بر او واجب است که مناسک اسلامی را انجام دهد، که شامل خواندن نمازهای پنجگانه، روزه گرفتن در ماه رمضان، پرداخت زکات در صورت رسیدن دارایی به حداقل مقدار و انجام حج بیت الله الحرام در صورت توانایی است. او باید مسائل دینی که این مناسک را پشتیبانی می‌کنند، مانند شرایط صحت نماز، ارکان آن، باطل کننده‌های روزه و غیره را بیاموزد.

او باید مراقب باشد که با دوستان خوبی که او را در انجام کارهای نیک و پایداری در دین یاری می‌کنند، معاشرت کند و از هر محیطی که او را از حقیقت دور می‌کند، دوری کند.

راهنمای وب‌سایت‌های منتخب معرفی اسلام به زبان‌های مختلف دنیا

 

در اینجا مجموعه‌ای از وب‌سایت‌ها و لینک‌های مفید برای معرفی اسلام به غیرمسلمانان، به زبان‌های مختلف، ارائه شده است:

- **سایت پرسش و پاسخ اسلامی (ویژه غیرمسلمانان)**
[https://islamqa.info/ar/]

(شامل پاسخ‌های مفصل به سوالات غیرمسلمانان درباره اسلام)

- **وب‌سایت «دعوت از غیرمسلمانان» (پورتالی برای معرفی اسلام)**
[https://www.islamland.com/ara]

(مقالات و ویدیوهای ساده‌شده‌ای درباره اسلام ارائه می‌دهد)

- **وب‌سایت قرآن کریم به همراه ترجمه و تفسیر**

[https://quran.com]
(برای کسانی که می‌خواهند قرآن را با ترجمه واضح بخوانند مفید است)
 

- **وب سایت اسلام خانه (به صدها زبان)**
[https://www.islamhouse.com]

(شامل کتابچه‌ها، ویدیوها و کلیپ‌های صوتی برای غیرمسلمانان)

- **وب‌سایت WhyIslam**

[https://www.whyislam.org/ar/]

(اطلاعاتی در مورد اسلام به شیوه‌ای مدرن ارائه می‌دهد)

- **وب‌سایت دعوت اسلامی**
[https://www.islamic-invitation.com]

(حاوی مطالب تبلیغاتی مختلف)

کانال ذاکر نایک (به زبان‌های انگلیسی و عربی)
[/www.youtube.com/user/DrZakirchannel]

**نکات مهم هنگام استفاده از این سایت‌ها**

- اگر یک غیرمسلمان **منطقی** باشد، می‌تواند به سایت‌هایی مانند **WhyIslam** مراجعه کند.
- اگر به دنبال **مقایسه بین ادیان** هستید، می‌توانید به ویدیوهای **ذاکر نایک** مراجعه کنید که مفید هستند.
- اگر به خواندن قرآن علاقه دارید، quran.com بهترین وب‌سایت است.

با ما تماس بگیرید

اگر سوال دیگری دارید برای ما ارسال کنید، به خواست خدا در اسرع وقت به شما پاسخ خواهیم داد.

    fa_IRFA