دوره‌های مکرر حواس‌پرتی و خستگی ناشی از رؤیاها

فقط دوستانی که موضوع رویاء را می فهمند این را بخوانند، اما بقیه نه، چون نیازی به تمسخر نیست.
برای من، مواقعی وجود دارد که مطمئن هستم رؤیاهایی که می‌بینم حقیقت دارند.
و گاهی اوقات احساس می‌کنم که این کار شیطان است.
هر بار که ایمان دارم این رؤیاها حقیقت دارند، این رؤیاها بیشتر می‌شوند.
وقتی این رؤیاها را انکار می‌کنم و می‌گویم که کار شیطان است، دیگر این رؤیاها به سراغم نمی‌آیند.
من در طول سال‌های گذشته بیش از یک بار این دوره‌ها را پشت سر گذاشته‌ام.
آخرین مورد حدود یک ماه پیش بود و در حالت ناامیدی، جایی که احساس می‌کردم هیچ رؤیایی به حقیقت نمی‌پیوندد، بنابراین با خودم گفتم که این رؤیاها کار شیطان برای گمراه کردن من است، بنابراین دیگر به این رؤیاها اعتقادی نداشتم، اگرچه اخیراً برخی از رؤیاهایم واقعاً به حقیقت پیوستند. اما در یک دوره ناامیدی، چندین روز متوالی رؤیاهایی دیدم که در آنها «الله اکبر» می‌گفتم، بنابراین خودم را متقاعد کردم که آنها کار شیطان هستند و همانطور که شما می‌گویید، نعمت را رد کردم و عمداً آن را فراموش کردم و آن را در ملاء عام ننوشتم، بنابراین واقعاً آن را فراموش کردم و پس از آن دیگر رؤیاها به سراغم نیامدند و بیش از یک ماه است که رؤیا ندیده‌ام و چند ماه پیش هم همین کار را کردم، بنابراین رؤیاها برای مدت طولانی به سراغم نیامدند.
آیا باید رؤیاها را نادیده بگیرم و انکارشان کنم تا دیگر به سراغم نیایند، یا باید باور کنم که رؤیاهای حقیقی هستند تا دوباره به سراغم بیایند؟
اما مشکل باور به اینکه رؤیاهایی که می‌بینم حقیقت دارند این است که می‌ترسم به خاطر آنها گمراه شوم و روزی در بستر مرگ بیفتم، بدون اینکه این رؤیاها به حقیقت پیوسته باشند. آنگاه احساس خواهم کرد که شیطان مرا گمراه کرده است.
در طول سال‌های گذشته، من این احساسات را داشتم. برای مدتی، رؤیاها را انکار می‌کردم و سپس دیگر به سراغم نمی‌آمدند. برای مدتی، به این رؤیاها اعتقاد داشتم و سپس مرتباً به سراغم می‌آمدند. رؤیاهای زیادی می‌دیدم که شامل پیامبران و وقایع آینده می‌شد.
اکنون در مرحله‌ای از مقاومت در برابر خودم و پشیمانی از دوره انکار رؤیاهایی که به من رسیده بود، هستم. من مشتاق دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله هستم و احساس می‌کنم که قطع رؤیاهایم نتیجه انکار آن رؤیاها و رد نعمتی بود که خداوند به من ارزانی داشته بود.
چه توضیحی برای اتفاقی که برای من می‌افتد وجود دارد؟ آیا این طبیعی است؟ توصیه چیست؟

fa_IRFA