یکی از دوستانم بعد از خواندن نماز صبح مرا در خواب دید. او مرا در حالی دید که عمامه سفید زیبایی، ردای سفید و عبایی سفید با گلدوزی طلایی بر سر دارم. با این حال، متوجه شد که دست راستم بسیار متورم، بسیار بزرگ و تیره رنگ است. پیرمرد و پیرزنی در آنجا بودند که برای من دعاهای زیادی میکردند.